سایر منابع:
سایر خبرها
که فعلا محل قشون است پیاده شد و امر قلیان فرمود، و معمول این بود که چند عسلی (صندلی بی پشتی) می گذاردند، روی یکی شاه جلوس می فرمود و از همه قسم خوراکی ها که هر وقت همراه شاه موجود بود مجموعه ها روی سایر عسلی ها آماده می کردند تا شاه ضمن کشیدن قلیان تناول کند. شاه در حال کشیدن قلیان به صحرا نگاه کرد و درختان پر از گل ارغوان را نظر نمود و این شعر را خواند: نیش خاری نیست کز خون شکاری رنگ ...