سایر منابع:
سایر خبرها
قرآن بود که قُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْنًا: و با همه مردم به نیکی سخن گوئید و مصداق این ندای سبحان که فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ پس به واسطه رحمتی از جانب خدا بر آنان نرم گشته ای و این پیام یزدان که وَإِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ: و به راستی تو بر اخلاق سترگی هستی! (قلم/4) در این میان، آنان که بیشتر مورد ستم جامعه ظلم پیشه جاهلی بوده اند از جمله غلامان، کودکان، دختران ...
سر شده و سپس رحلت کرده است. این نوع نگاه، نگاهی تاریخی و البته درست است، اما باید رویکرد دیگری در نظر بگیریم. معتقدم رویکردمان به پیامبر بایستی رویکردی اسوه ای، نمونه ای و الگویی باشد. یعنی پیامبر مدل زندگی ایمانی است. پیامبر اسوه حسنه زیست مسلمانی است. اگر به دنبال زیست مسلمانی، ایمانی و انسانی هستیم، بهترین نمونه پیامبر(ص) است. امیرالمؤمنین در خطبه 160 نهج البلاغه جمله ای ...
فَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ (سوره آل عمران آیه 159): و بدان که ای ( پیامبر) اگر تو خشن و سنگدل بودی ( و بر مردم نسبت به ستم هایی که به تو کرده اند مهربان و با گذشت نبودی) هر آینه از اطراف تو متفرق می گشتند ( وتو در راه انجام تبلیغ دین اسلام ناموفق می ماندی) پس ( ای پیامبر به علت نافرمانی های مسلمان ” در جنگ احد”) آنها را مورد عفو و بخشش قرار بده و برای آنها طلب ...
. بنابراین، زمینه لازم را برای مرگ آنها فراهم کرد. بر طبق این روایت، آن دو (حسن و سعد) به فاصله چند روز از دنیا رفتند و مردم معتقد بودند که معاویه آن دو را مسموم کرده است (اصفهانی، ]بی تا[، ص48) در نقد و بررسی آثار لامنس، باید به این نکته که وی کشیشی یسوعی و بسیار متعصب بود نیز توجه داشت. بیشتر آثار وی فاقد پیراستگی در تحقیق و رعایت امانت در نقل متون و فهم آنهاست. (بدوی، 1375، ص356) بیشتر ...
به حقوق مردم دست درازی نکنند، و فرصتی برای سوء استفاده نیابند. امام علی: خداوند بر حاکم اسلامی واجب کرده است، که زندگی او و خانواده اش با پایین ترین فرد جامعه هم سطح باشد. امام علی: مبادا گمان کنید، جامعه بدون اجرای عدالت اصلاح می شود! ای کارگزاران حکومت اسلامی، پست و مقام، امانت است و در دست شما برای انجام وظیفه، نه دکه ای برای چپاول اموال عمومی. امام علی: نظارت بر ...
عایشه شد که جنازه رسول خدا صلی الله علیه و آله در گوشه ای از آن نهاده شده و بُرد قرمز رنگی بر روی آن کشیده شده بود. ابوبکر پارچه را کنار زد و صورت پیامبر را بوسید. سپس پارچه را برگرداند و از حجره خارج شد، در حالی که عمر هنوز با مردم سخن می گفت. ابوبکر او را مورد خطاب قرار داد و گفت: ای عمر، تو را به پیامبر ساکت باش، اما عمر می خواست که همچنان صحبت کند!، ابوبکر رو به مردم کرد و پس از حمد و ثنای الهی ...
خاتمش را ته گودال به دشمن بخشید بار دیگر به خدا جود و سخا معنا شد کاش انگشتری اش تنگ نبود... اما بود... عاقبت نیمه ی سبابه ی او پیدا شد؟! داد زد زینب کبری: به روی سینه نرو... گوش نحسش نشنید و قد مادر تا شد سر او تا که جدا شد زره اش را بردند زره اش هیچ... سرِ پیرهنش دعوا شد اجرِ پیغمبری ات بود که مردم ...