سایر منابع:
سایر خبرها
ظاهری متفاوت می بینیم، به همین بهانه مصاحبه ای با او ترتیب دادیم تا در دور سوم این تاک شوی جذاب هم همراه او باشیم. قبل و بعد از آقای مدیری چهره تان وقتی با گریم قیمت بازی می کنید خیلی متفاوت است نسبت به حالت عادی تان که خیلی جدی است، آیا مردم شما را با چهره طبیعی تان می شناسند؟ واکنش شان چگونه است؟ - بله می شناسند. هر کسی واکنش خاصی دارد. بعضی ها به نوعی می خواهند نشان ...
میتواند تصور کند. درختی که نه از عبدالمناف و هاشم و عبدالمطلب، که از نو روئیده است، بر زیر کوه، در حرا. و سراسر صحرا را، چه می گویم؟ افق تا افق ز منی را... و چه می گویم؟ درازنای زمان را، همه آینده را تا انتهای تاریخ فرا می گیرد، فرا خواهد گرفت. و این مرد چهار دختر دارد. اما نه، سه تنشان پیش از خود وی مردند. و اکنون تنها یک فرزند بیش ندارد، یک دختر، کوچکترینش. فاطمه وارث همه مفاخر خاندانش، وارث اشرافیت ...
غرق شد و مرد. فردا صبح یک ماشین بی ام و آخرین مدل جلوی پارکینگ خانه داماد سوم بود که روی شیشه اش نوشته بود: متشکرم! ازطرف پدر زنت وصیت یک اعدامی آخرین باری که دیدمش پانزدهم آگوست بود. درست شب قبل از اعدامش! اصولا شب قبل از اعدام نمی ذارن که کسی به فرد اعدامی نزدیک بشه. اون شب ها من با شادی زیاد به تخت خودم می رفتم و روز بیست و هشتم آگوست رو انتظار می کشیدم و همش ...
[برای ارث بردن از یکدیگر] سزاوارترند. و نیز فرمود: خداوند به شما در باره فرزندانتان وصیت می کند؛ فرزند مذکر دو برابر فرزند مؤنث بهره می برد. و همچنین فرمود: هنگامی که مرگ یکی از شما فرارسد، بر شما نوشته شده که برای پدران و مادران و نزدیکان وصیت کنید؛ و این حکم حقّی است برای پرهیزگاران . شما ادعا کردید که من بهره ای ندارم و از پدرم ارث نمی برم و میان ما رابطه خویشاوندی نسَبی برقرار نیست ...
یک دستگاه پروژکتور کرایه کنم و این فیلم را ببینم. *این درواقع پیشینه آشنایی شما با فقر است؛ چیزی که با گوشت و پوست آن را حس کردید... بله. خواستم بگویم این کاری که امروز بهانه گفت وگوی ما شده، ریشه در همان زمانی داشت که من روزنامه می فروختم. به جای غذا، چمن می خوردم و آجر هایی را که مادرم به شکم بچه هایش می بست، یادم هست. من اگر امروز به عنوان خیر در حوزه کارآفرینی ...
پیش از شما د رآب رود و بگذرد .شما به دنبال آن سگ بروید و بگذرد بی اندیشه و گفتند که سی هزار سوار بودند که بدان جا رسیدند همه نوادگان او بودند . آن سگ سیاه همچنان پیش از لشکر در رفت و ایشان بر اثر او رفتند و از آب بگذشتند که هیچ آفریده را خللی نرسید و هرگز کس نشان نداده بود که کسی سواره از رود نیل گذشته باشد ، و این حال در تاریخ سال 363 ق بوده است . و سلطان خود به راه دریا به کشتی ...