رفتم توی مطب، مطب خیلی شلوغ بود. من فکر می کردم همین که بروی توی مطب روان پزشک آدم ها مشغول گریه کردنند یا سرهایشان را تکیه داده اند به دیوار، خیره به نقطه ای نامعلوم. ولی هیچ کس گریه نمی کرد. فقط آقایی داشت به موزاییک های کف مطب نگاه می کرد که چند لحظه بعد به حالت عادی برگشت. من اولین بارم بود ... ... ادامه خبر