عطیه میرزا امیری ساعت 3 بعدازظهر از مدرسه تعطیل می شدم. شتابان خودم را به خانه می رساندم، ناهار می خوردم، لباس های بیرون از خانه ام را با فرم مدرسه عوض می کردم تا دوان دوان خودم را به کلاس زبان برسانم. این برنامه سه سال متوالی زندگی ام بود ... ... ادامه خبر