را که می د ید م لبخند می زد م. به تیتر روزنامه وطن امروز که رسید م قاه قاه زد م زیر خند ه. رانند ه متعجب شد ه بود . پرسید : چرا می خند ید ؟ خیلی تیترهای تند ی زد ن که! گفتم: وطن امروز رو خوند ی؟ برام جای تعجبه. معمولا می د ونن قاعد ه بازی چطوره. ولی فکر کنم این د فعه از ضربه ای که خورد ن خیلی گیج بود ن. تیترشون همون چیزیه که من می خواستم. رانند ه پرسید : چطور مگه؟ گفتم: تیتر رو بخون. رانند ه خواند ...
.... اگر اشتباه نکنیم خود شما چندی پیش در مصاحبه ای جنجالی اعلام کردید داوری های فوتبال به نفع استقلال و به سود پرسپولیس است؟ این برداشت دوستان همکار شما بود. من گفتم بعضی تیم ها از اشتباهات داوری سود برده اند و برخی دیگر مثل پرسپولیس ضرر کرده اند. آنها گل جمله مرا برداشتند و تیتر کردند. شما در حالی عنوان می کنید علی میرزابیگی کمک داور بازی اشتباهی به شما گفت توپ ...
تعداد از بازیکنان رو بفرستیم شهرونگ: آها، خسته نباشید! حالا ایشالا تور هوائیه دیگه؟ کفاشیان: بله بله، صد در صد! ما حتی هزینه اقامت، صبحانه و ترانسفر فرودگاهی رو هم پرداخت کردیم. ناهار و شام و بقیه چیزا هم که به عهده خودشونه! شهرونگ: من واقعا هم برای شما هم برای فدراسیونی که شما رئیسش هستی متاسفم! کفاشیان: ههههه خخخخخ هاهاهاهاها خخخخ شهرونگ: واسه چی می خندی؟ جدی گفتم ...
به تن بازماند گان؟ گفتم: نه این نبود . شرکت کنند ه د یگری که مرد میانسال شکم گند ه ای بود گفت: تبد یل به مصالح بشه برای بازماند گان؟ گفتم: اینم نبود . شرکت کنند ه شماره سه د ستش را روی زنگ فشار د اد و گفت: هر چی خاک اون مرحومه تو سر د شمنان اون مرحوم؟ گفتم: نه بابا جمله هه د شمن ند اشت اصلا. هی این د ست و اون د ست می کرد م تا این که خود صاحب عزا گفت: منظورتون بقای عمر بازماند گانه؟ نمی د ونم ...
16 آبان 94 ساعت 10:19 صبح یاد تان هست د ر خاطره روز گذشته گفتم که پیرامون اعزام تیم فوتسال بانوان ایران به جام جهانی با علی کفاشیان صحبت کرد م؟ این بند ه خد ا از آن روز ماند ه توی د فتر من و نمی رود . امروز به او گفتم: آقای کفاشیان شما مگه رئیس فد راسیون نیستی؟ نمی خوای بری سر کارت؟ گفت: هه هه... هههه... ههه! آقا ولمون کن کی حال د اره... نشستیم د اریم حال می کنیم. گفتم: پاشو برو ...
رو می بینی؟ ماه دیگه بنز می خری. 10- یه کد رهگیری هم بدن واسه آدمایی که دوسشون داریم، ببینیم کجان چیکار می کنن. 11- دختر خاله م 6 سالشه با اخم کارتون می بینه. بهش گفتم چرا اخم می کنی؟ گفت از بس سانسور می کنن نفهمیدم اصلا چی شد! حالا ما تا 15 سالگی سیخ کباب می ذاشتیم پشت تلویزیون به جای آنتن که ببینیم شوت سوباسا گل می شه یا نه. 12- دستمال توالتا یه جوری ن که یه دون ...
اینها باید محافظ های شخصی کسی باشند، و احتمالا هوشداری داده اند و من نشنیده ام. سه ماشین پژو به سرعت ویراژ دادند و رفتند. بعد هم از در ورودی یک ساختمان متعلق به [...] داخل شدند. خواستم ببینم که ماشین متعلق به چه کسی بوده که جلوی ماشین من را گرفتند و یکی از تیم حفاظت با عصبانیت از ماشین بیرون پرید جلو آمد و ظاهرا من را شناخت و خیلی عذرخواهی کرد به این توجیه که ببخشید بچه ها شما را نشناخته اند ! گفتم چه ...
به خانم سلطانی نگاه می کنم... تو گرم سخن گفتن و از جام کلامت من مست چنانم که شنفتن نتوانم...] - فردای اون روز که در سلول منو باز کردند، من دیگه چیزی نفهمیدم و فرار کردم اومدم تو باغ زندان قصر. اینا دنبال من اومدند که چی شده؟ من گفتم می خوام برم رئیس زندانو ببینم. گفتند: چی شده؟ گفتم: من چنین چیزی شنیدم و شما چرا واقعیتو به من نمی گین! گفتند: چه جوری شنیدی؟ گفتم یه کسی از زیر ...
جلو آمد و ظاهرا من را شناخت و خیلی عذرخواهی کرد به این توجیه که ببخشید بچه ها شما را نشناخته اند ! گفتم چه فرقی می کند ، من هم یک شهروند عادی ! این رفتار غلط است و غیر اسلامی ست! خواهش کرد که بروم و ببخشایم و کوتاه بیایم ... بی خیال شدم چون می دانم این رفتار از اکثر مسوولان کشور عادی است ! احتمالا آن آدم [...]ی هم که توی ماشین وسط نشسته بود با امثال همین راهپیمایی پریروز به استمرار قدرتش اطمینان ...
میشناسم که الان در پوست خودشون نمیگنجن. تاره دعا به جون خودروسازا هم میکنن. حالا میگیم اونا بی عقلن یا بی سوادن. ولی مهم اینه که میخرن.... ملتو مسخره کردن !اومدن پیش پرداختو کم برمیدارن و از اون ور ماهانه اقساطشو 800 یا 900میگیرن مگه آدم چقدر درآمد داره تو ماه آدم احمق که نیست بخره آهای ملت هوشبار باشبد نخرید من با نظرتون کاملا موافقم...تنها راه نجات مردم تحریم تک تک ...
ید که نصف بد نش یخ زد ه بود . مرد یخ زد ه پرسید : ساعت چند ه؟ چقد ر موند ه فوتبال شروع بشه؟ مرد جوان با تعجب به او نگاه کرد و گفت: با وضعیتی که د اری مگه فرقی هم می کنه؟ مرد یخ زد ه د وباره سوالش را تکرار کرد . مرد جوان گفت: یه ساعت موند ه. باید برم . مرد یخ زد ه گفت: میشه یه جوک واسم تعریف کنی و بعد بری؟ واسه یه آد می که چند د قیقه د یگه می میره . مرد جوان کمی فکر کرد و گفت: یه روز یه اسبه میره ...
خانه
