... محرم بود. همه چیز ممنوع شده بود، نه می توانستیم سینه بزنیم نه نوحه بخوانیم نه کار دیگری. حاج آقا کفش هایش را زد زیر بغلش و گفت: به احترام آقا اباعبدالله با پای برهنه توی محوطه راه می رویم. *وای به حال زن ها! هر وقت با خیزران می زدند، بعدش روضه حضرت زینب می خواند و گریه می کرد. ما مَردیم و بدنمون آماده رزم وای به حال زن ها و بچه ها. *احترام نظامی افسر عراقی ...