سایر منابع:
سایر خبرها
در کامنت ها قرار دهید. در این بین، در ساعاتی خاص به شما راهنمایی هایی برای حل مسابقه (در صورت دشوار بودن) می کنیم. ساعت قرار دادن راهنمایی ها مشخص نیست ولی مکان قرار گیری راهنما فقط در صفحه اینستاگرام آی تی رسان است. مسابقه هفتم: من چیستم؟ از آن دست وسایلی هستم که همیشه دوست دارم همراه شما باشم! می ری مهمونی، باهاتم! می ری سفر، باهاتم! تو جلسه ای، باهاتم! می ری استخر؟ باهاتم ...
دنبال نیمه گمشدم نگشتم ، بعضی موقع ها هم جعبه رشته آش اشتباه میگرفتم اس ام اس های لاین و وایبر مشکلات اقتصادی تو خونه ی خیلیا موج میزنه لامصب تو خونه ی ما قر میده اس ام اس های لاین و وایبر یه شب کل خونواده دور هم جمع شده بودیم داشتیم تلویزیون میدیدیم که یهو یه بچه رو نشون داد که پستونک دهنش بود، بابام یهو زد زیر خنده! گفتم چرا میخندی؟ ...
می کردم. مادر آمد. گریه می کرد. – مادر حالا زود نبود بری؟ آخه تازه روز سومه. علی آقا گوشه ی حیاط گریه می کرد. خودش هم گریه ش گرفته بود. دستم راگذاشت توی دست مادر، نگاهش را دزدید. سرش را انداخت پایین و گفت دلم میخواد دختر خوبی برای مادرم باشی. دستم را کشید، برد گوشه ی حیاط . گفت این پاکت ها را به آدرس هایی که روشون نوشته م برسون. وقت نشد خودم برسونمشون زحمتش میافته گردن تو. پول هایی که ...
فقط تهران نیستیم بلکه سی و یک استان در پهنای کشور داریم. به همین خاطر باید تمام خانواده تئاتر، نمایندگان صنوف مختلف و قشرهای مختلف حضور داشته باشند تا به یک اجماع برسیم. باید از طریق شورای عالی انقلاب فرهنگی برای تئاتر هدف گذاری شود مشکل اساسی این است که در طول33 سال گذشته هنوز در نحوه برگزاری جشنواره مشکلاتی داریم. در طول 33 دوره جشنواره تئاتر فجر دبیران مختلفی خوب یا بد این ...
شتاب داشته درشو به جاش نذاشته! چهارمی گفت: نون و پنیر تازه گوشه سفره وازه، کلوچه رو می بریده ما رو که دیده دویده. پنجمی گفت: نون و پنیر نخودچی تموم اینا هیچی! نه ریحون و نه تلخون نه سفره نه کماجدون ته کوزه رو ببینین این فیروزه رو ببینین! ششمی گفت: بخته که تو خونه ماس خواهرمونه که اینجاس نشونیشم تو کوزه س انگشتر فیروزه س ریزه از شنیدن صدای برادرهاهاش می ...
و کاسه بشقاب و فنجون و قوری و سینی و حتی یه جعبه که توش عروسک های خیلی کوچیک رو گذاشتم و بعضی از وسایل پلاستیکی خونه که بودنش اونجا خطری براش ایجاد نمی کرد. وقتی دخترم از خواب بیدار شد و من برای آماده کردن شام وارد آشپزخونه شدم، طبق معمول دنبالم اومد و رفت سراغ یه کابینت و من با خوشحالی و ذوق دستش رو گرفتم و گفتم : بیا اینجا رو ببین! این کابینت شماست، از این به بعد شما از اینجا وسایلت ...
...: هی، رئیس، از نماهای فیلمبرداری شده امروز راضی هستی؟ . او هم می گفت: مایکل، فقط به کارت ادامه بده. وقتی به گذشته نگاه می کنم، می بینم این فیلم از هر نظر بهترین تجربه من بود. شاید باورتان نشود ولی این فیلم از نظر مالی هم هنوز برای من سودآور است. هنوز هم در همه دنیا آن را نمایش می دهند. از اینکه برای فیلم شکارچی گوزن برنده جایزه اسکار شدید چه احساسی داشتید؟ از این که موقع گرفتن ...
رفتیم در خونه ی شهید خبر بدیم که بیاید استخونهای شهیدتون معراج شهداست، بیایید تحویل بگیرید، می گفت رفتیم در زدیم، دختری اومد در رو باز کرد. گفتم شما با این شخص چه نسبتی داری؟گفت: بابامه چی شده؟ گفتم : جنازه شو پیدا کردن، می خوان پنجشنبه ظهر بیارن.دیدم دختره گریه کرد، گفت: یه خواهش دارم، رد نکنید، گفت: حالا که بعد این همه سال اومده ظهر نیاریدش شب جنازه رو بیارید.شب شد، همون روز مد نظر تابوت رو با ...