چیزی بینشونه؟ نباهت میگه الان نه ولی امکان داره چون از قبل همدیگرو میشناسن از کانادا! انگاری بهم خیلیم نزدیک شده بودن سوزان به خودش میگه خوب شد فهمیدم پس یه عیاش و چشم چرونه! بعد از مدرسه اوگولجان پیش فاطما و فوآد میره که جلوی در خونه الیف اینا هستن. اوگولجان میگه باید چیکار کنم؟ فاطما میگه میری سرشونو گرم میکنی که فوآد کیفو بدزده بعد تو میری ازش پس میگیری اینجوری تو چشم الیف میری ...