شیرازی سهام بدهیم. ماشین ها را برداشتیم و آن دوستم را هم که تجربه کار و تولید در دو کارخانه را داشت مدیر تولید کردیم. حالا کارخانه آماده بود، اما پولی نداشتیم که گوشت بخریم و ماشین ها را راه بیندازیم. از هر که می شناختم پول قرض گرفتم و گوشت خریدم. فردی از نزدیکان میکائیلیان در کارخانه اش کار می کرد. به او گفتم تو در سوسیس و کالبا س سازی استادی من می خواهم بیایی شیراز و این کاری را که بلدی به ما یاد ...
بلافاصله هر قد ر از موجود ی قند و شکر که مقد ور بود از انبار خارج گرد ید . طبق اطلاعاتی که خبرنگار روزنامه اطلاعات از اد اره کل قند و شکر کرد ستان به د ست آورد ه و شبانه به روزنامه اطلاعات تلگراف کرد ه، موضوع حریق انبار قند و شکر سقز عمد ی بود ه و جریان از این قرار است که متصد ی انبار قند و شکر شخصی به نام طاهری بود ه است که از چند ی قبل کسری انبار د اشته و از طرف مقامات صالحه تحت تعقیب قرار گرفته ...
بلدیه | از شلوغی خیابان دل کنده به سویی می روم که بازارچه ای قدیمی، خسته از تلاطم های روزگار، به کنجی خزیده است. روزگاری که خیلی دور نیست اینجا انگار ولوله ای برپا بوده است. چه جمعیت ها که به اینجا می آمده و می رفته اند. بازارارچه نایب السلطنه را می گویم؛ در میانه پیوند خیابان های ری و 15 خرداد، زیر پل ری. اینجا بوی تاریخ و کهنگی می دهد نه آن کهنگی که معنایش پوسیدگی و ماندگی است این کهنگی رنگ و لعاب اصالت دارد و رازها در دل نهفته است. از هیاهوی خیابان ری، وارد بازارچه می شوم. نیمی از دکان ها و مغازه های بازارچه، باز و نیمی دیگر بسته اند. سرتاسر با ...
خانه
