سایر منابع:
سایر خبرها
+ ", Type:" + type + "}", contentType: "application/json; charset=utf-8", dataType: "json", success: function (recdata) { var i = recdata.d; if (i == -1) ShowMessage("warning", "لطفاً ابتدا در سیستم شناسایی شوید."); else if (i == -2) ShowMessage("success", "شما عضو شبکه اجتماعی تبیان نمی باشید."); else if (i = 0) ShowMessage("success", "ارسال به شبکه اجتماعی تبیان با موفقیت انجام شد."); }, error ...
:" + id + ", Type:" + type + "}", contentType: "application/json; charset=utf-8", dataType: "json", success: function (recdata) { var i = recdata.d; if (i == -1) ShowMessage("warning", "لطفاً ابتدا در سیستم شناسایی شوید."); else if (i == -2) ShowMessage("success", "شما عضو شبکه اجتماعی تبیان نمی باشید."); else if (i = 0) ShowMessage("success", "ارسال به شبکه اجتماعی تبیان با موفقیت انجام شد ...
..., data: "{ ID:" + id + ", Type:" + type + "}", contentType: "application/json; charset=utf-8", dataType: "json", success: function (recdata) { var i = recdata.d; if (i == -1) ShowMessage("warning", "لطفاً ابتدا در سیستم شناسایی شوید."); else if (i == -2) ShowMessage("success", "شما عضو شبکه اجتماعی تبیان نمی باشید."); else if (i = 0) ShowMessage("success", "ارسال به شبکه اجتماعی تبیان با ...
دَرَجَاتٌ است، و جایی دیگر هُمْ دَرَجَاتٌ است، به این معنا نیست که در سوره آل عمران حرف - لام - محذوف است، نه، بلکه تفاوت این آیات برای آنست که معانی آنها در طول همند، نه در عرض هم. همانطور که علوم ما و اعمال ما اول حال است بعد می شود ملکه، رنج و گنج ما هم اول حال است بعد می شود ملکه. کیفر و پاداش انسان نیز این چنین خواهد بود که اول درکه است بعد خود انسان می شود درکه، اول درجه است بعد خود انسان ...
خوشبخت بودی؟ - من خودم را دور از شما نمی دیدم. - پس چه چیزی تو را برگرداند؟ حرف بزن؟ - نمی دانم. شاید تنبلی. - تنبلی، پسرم؟ پس عشق نبود؟ - پدر، قبلاً گفتم که هرگز شما را آن قدر که در بیابان دوست داشتم دوست نداشته ام. اما دیگر از اینکه هر بامداد به دنبال رخوتی بدوم خسته شده بودم. در خانه اقلاً آدم خوب غذا می خورد. - بلی در خانه خدمتکاران همه چیز را فراهم می کنند. پس ...
از برگشتنِ مستی، که ساقی را به سوی تشنگان سر برنمی گردد بهشت آتشینی ساختیم از خون و خاکستر شفیعان سوختند و روز محشر برنمی گردد خبر، تلخ است امّا بهتر است از بی خبر بودن خبر این است؛ دیگر آن کبوتر برنمی گردد میان این همه تابوت، دنبال که می گردند؟ بگو، رستم که پیش از خوان آخر برنمی گردد قلندرها طلسم عشق را همراه ...