سایر منابع:
سایر خبرها
...، 5 فرزند دارد او می گوید: خانه مان در قنات ملک بود، برادر حاج قاسم سلیمانی اسم پسرم محمود را به دلیل اینکه پدرش در جبهه بود و من هم بیمار بودم از لیست خط زد، دیدم پسرم خیلی گریه می کند گفتم چه شده؟ گفت: مادر تو به برادر حاج قاسم گفته بودی اسم من را خط بزند. وی ادامه داد: طاقت نیاوردم و ترسیدم پشیمان شوم، به پیش حاج بلوچی مسئول ثبت نام اعزام به جبهه رفتم و گفتم: پسرم را ثبت نام کن ...
با وجود تمام تدابیر امنیتی توانسته اند از زندان بگریزند و حتی با هویت جعلی برای خود زندگی جدیدی آغاز کنند. جان هربرت دزد بانک جان یکی از سارقان خطرناک آمریکایی بود که 83 سال قبل به بیش از 24 بانک در مناطق مختلف آمریکا دستبرد زده و مأموران پلیس را به ستوه آورده بود. او در سرقت های خود چند افسر پلیس را کشته و چند بار نیز دستگیر شده بود. جان با زیرکی و با ساخت تفنگی جعلی توانسته بود از زندان فرار کند ...
کشیدند و گریه می کردند. پس از این اتفاق، یک سری از بخش های این قسمت سریال به صورت آزمایشی حذف شد؛ اما در نهایت تصمیم گرفته شد که این قسمت از سریال هرگز مجدداً پخش نشود. این تصمیم طی 40 سال اخیر همچنان پابرجاست. 3 - در سال 1994، مردی که با داسی در دست از پنجره خانه افراد سالمند به آن ها خیره می شد، توسط پلیس لس آنجلس دستگیر شد! این مرد با ردایی سیاه و یک داس در دست، خود را شبیه ...
پایگاه بسیج لایین مستمر بود. یکی از مشتری های پابه جفت کتابخانه ی روستایی جهاد هم من بودم. تحت تاثیر جو انقلابی والتهابی آن سالها و تشییع مکرر پیکرهای شهدا، گاه چیزی می نوشتم که بقیه خیلی می پسندیدند. این سرآغاز دلبستگی ام به قلم بود. * اولین شعری که سرودید را بخاطر دارید؟ ** حدودا به یاد دارم یک شب(دوم راهنمایی بودم) که نوشته ی نثرم کم کم وزن و قافیه به خود گرفت و بعد دیدم ...