سایر منابع:
سایر خبرها
آخر حرفش هم اشاره کرد برادر شوهرم یه زن محجبه می خواد. من گفتم اون حجابی که برادر شوهرت می خواد من ندارم. بعد مشکل پیش میاد!؟ دختر برادرم گفت اگه دلت با اون باشه خواه ناخواه طوری رفتار می کنی یا طوری می پوشی که شوهرت دوست داره. بالاخره با تعریف های دختر برادرم مِهر اسماعیل به دلم افتاد و گفتم باشه، هر چی خدا بخواد. فاش: از دوران نامزدیتون خاطره ای هم دارید؟ - آره. حوالی سال ...
حادثه دزدی در کوچه های اطراف خانه مان اتّفاق می افتاد، پلیس شتابان به سراغ پدرم می آمد. هر کدام از زن های محل که فرزندانشان معتاد شده بود به محض دیدن پدر روی ترش کرده و با بغض می گفتند: " خدا باعث و بانی بدبخت شدن جوونامون رو لعنت کنه. خدا به زمین گرمش بزنه که چنین بلایی سر بچّه هامون می یاره!" و خلاصه هیچ کس، از دوست و آشنا و فامیل گرفته تا در و همسایه دل خوشی از پدر نداشت . ما در یک خانه ...