سایر منابع:
سایر خبرها
که شاغلان در آنها به اقتضای نوع کارشان در معرض بروز بیماری های ناشی از کار قرار دارند. باید برایشان پرونده پزشکی تشکیل شود و دست کم سالی یک بار توسط مراکز بهداشتی- درمانی معاینه و آزمایش شوند و نتیجه آزمایش ها نیز در پرونده کاری شان ثبت شود. آنها از هیچ کدام از این قوانین خبر ندارند. فقط کار می کنند و کار. نمی دانم روز کاری شما چطور تمام می شود؛ اما برای مریم، خاطره و اکرم که با بوی مواد شوینده ...
مرا گرفت. من بی هوش شدم و چشم که باز کردم، خودم را اینجا دیدم. دیگر نمی دانم که چه اتفاقی برای مملکت و خانواده ام افتاده. دختره ساکت شد و اشک از چشمش راه افتاد. پسر پادشاه گفت: چرا گریه می کنی؟ من اژدها را کشته ام و امید دارم که تو را نجات بدهم. قصه ات را بگو. دختره گفت: اول قسم بخور که قصد بدی نداری، تا من قصه ام را بگویم. پسر پادشاه گفت: از حالا تو خواهر منی. خودم را به این ...
می کنم. تمام رنگ های کشف شده و کشف نشده را در خلقتت به کار گرفته ای. امروز رنگ هایی را می بینم که پیش از این ندیده بودم. تو بی نهایت رنگ در حافظه ی جهان قرار داده ای و دنیا هر روز یکی از آن ها را نشانم می دهد. پاییز فصل رونمایی از رنگین ترین تابلوهای آفرینش است. من کتانی های ساق دار قرمزم را پوشیده ام و از ابتدای صبح، پیاده برای تماشای روز تازه آمده ام. ...
: هنوز زود است پسرعمو! با این که دیو خوابیده، اما هنوز می بیند. هر دو ساکت نشستند و منتظر ماندند تا چشم غول قرمز شد و اتاق را با نور قرمز کرد. جمیله گفت: حالا باید برویم. جمیل از زیر پاتیل بیرون آمد و سوزن و درفش و بیل جادویی را زیر عبایش پیچید. طناب را برداشتند و با آن از پنجره پایین رفتند و به سرعت حرکت کردند به طرف آبادی شان. آنها که می رفتند، دیو تو رختخواب می غلتید و خرناسه می کشید ...