سایر منابع:
سایر خبرها
چپش را که شناخت، پایش به مسجد محل مان باز شد. کمی بعد، شد عضو پایگاه بسیج شهید همت. چند سال آن جا بود، بعدا هم عضو پایگاه بسیج مسجد صاحب الزمان شد. بچه ها که به سن مدرسه رفتن می رسیدند، یکی دو روز اول همراه شان می رفتم. می خواستم راحت تر با شرایط جدید کنار بیایند، اما برادر بزرگ تر امیر، سرِ مدرسه رفتن خیلی اذیت مان کرد. تا چند وقت کارم شده بود این که صبح با او می رفتم و ظهر با هم برمی ...
تبریز- ایرنا- آزاده جانباز تبریزی با اشاره به خاطرات خود در طی شش و نیم سال اسارت در ارودگاه های رژیم بعثی گفت: از پای چوبه اعدام برگشتم و هنوز با گذشت سال ها بر سر مزاری که خانواده ام با خبر شنیدن شهادتم در نظر گرفته بودند، حاضر می شوم و فاتحه می خوانم.