سایر منابع:
سایر خبرها
زنده حرف می زنند ولی من می خواهم که تو دیدن را بیاموزی. شاید حالا می دانی که دیدن وقتی ممکن است که انسان در مرز دو جهان قرار بگیرد: جهان مردم عادی و جهان جادوگران. تو الان بین این دو جهان گیر کرده ای. (5) کاستاندا در دوره ی دوم آموزش خود وقتی از عدم توفیق در پیمودن طریقت معرفت شِکوه می کند، دون خوان به او می گوید: تو با خودت زیاد حرف می زنی. این تنها تو نیستی که چنین می کنی: همه ی ما ...
و مانند دو شعله ی آتش به هم می پرند؟ در زبان، سلام علیکم می گویند و در دل نقشه ی نیرنگ و خیانت درباره ی هم می کشند!! اگر این بازار، بازار سلام بود، این همه رباخواری ها و کلاه برداری ها و ورشکستگی ها و خون یکدیگر مکیدن ها کجا بود؟! اگر این ملّت، ملّت سلام بود، این همه درد و مرض ها و ناسلامتی ها در بین ما چه می کرد؟ این همه ناله و افغان از دست همدیگر، این همه پرونده های جنایی و غوغای ...
ماست و بیش از این مفهومی ندارد. - دون خوان! بنابر فهم من، خدا همه چیز است. اصلاً ما درباره ی یک موضوع بحث می کنیم؟ - نه، خداوند همه ی آن چیزهایی است که تو می توانی به آن ها فکر کنی و در نتیجه می توان گفت که او هم یکی از عناصر این جزیره است. خدا به خواست انسان نمی تواند مشاهده شود. انسان فقط می تواند درباره ی آن حرف بزند، درحالی که ناوال برعکس در خدمت یک سالک و مبارز است. می توان آن را ...
دقت و دست یافتن به دومین دقت به کار بندد، سرانجام شکل انسانی خویش را از دست می دهد و هر دو قسمت دقتش به وحدت می رسد و بدین روی کل واقعیت را درک می کند. دون خوان برای طی طریق در این راه طولانی دو فن کمین و شکار کردن و مرور کامل را می آموزد. گام ششم توقف دنیاست. انسانِ بی شکل، خود ناوال می شود و دیگر به فنون خاص نیاز ندارد؛ چرا که به طور طبیعی از دقت خویش استفاده می کند و می بیند . او به ...
دست هایم یا هر چیز دیگری را نگاه کنم، کاملاً خارج از اراده ام بود. در لحظه ای به خاطر می آوردم که باید به دست هایم نگاه کنم و بعد به اطراف. با این همه، برخی شب ها نمی توانستم به خاطر بیاورم که آیا موفق شده ام یا نه. (1) دون خوان درباره ی فنونی که باید برای تسلط بر رؤیا به کار روند، به کاستاندا توصیه می کند که در درجه ی اول باید نگاهت را روی دست هایت ثابت کنی. از همان لحظه اول باید نگاهت را ...
وظیفه ی سالک مبارز، برآورده کردن آن در زندگی است. این قانون، علت و هدف وجودی انسان را شرح می دهد و در مورد امکانات و راه آزادی شخصی، معرفت می بخشد. (9) کاستاندا با آگاهی از این قانون در می یابد که ساحرانِ طریق معرفت هر یک اعضای انجمنی پایدار هستند که براساس اصول و ضوابط منظمی سیر و سلوک می کنند. او با شانزده نفر که در حلقه ی دون خوان به سلوک می پرداختند، آشنا شد و دریافت که همه با هم تلاش ...
دوم (1968-1970) را در کتاب دومش، حقیقتی دیگر بیان می کند. در طی این ده سال کاستاندا به معرفتی که دون خوان تلاش می کند به او بفهماند دست نمی یابد و بیشتر درگیر تجربه های عجیب و غریبی است که تحت تأثیر مصرف گیاهان روان گردان از سر می گذراند. اما سرانجام در سال 1971 موفق می شود آن گونه که دون خوان می خواست، توفیقی در این راه بیابد. این نقطه ی شروع، آگاهی از همان معرفت نهانی بود که وی بیش از یک دهه ...