سایر منابع:
سایر خبرها
...> راننده تاکسی، تلو تلو خوران، با سر و صورتی خونین وارد کلانتری شد اما ناگهان زمین خورد و از هوش رفت. ماموران او را به بیمارستان منتقل کردند اما مرد 41 ساله به دلیل شدت جراحات جان خود را از دست داد تا دو مسافری که او را به خاطر 500 تومان مورد ضرب و شتم قرار داده بودند به جرم قتل دستگیر و بازجویی شوند. این اتفاق سال 92 رخ داد. آنها که دو مرد 25 و 18 ساله بودند اعتراف کردند برای رفتن به ...
اید که این همه حساسیت درباره آسیب های اجتماعی که زنان را تهدید می کند در سه سال و نیم گذشته اتفاق افتاده است؟ اوایل که درباره آسیب های اجتماعی صحبت می کردیم، سیاست کلی انکار و سرپوش گذاشتن بود. به محض این که مصاحبه یا ابراز نگرانی می کردیم، می گفتند سیاه نمایی می کنید تا در مجامع حقوق بشری علیه ایران، پرونده سازی شود. بعد از آن که روند رو به رشد آسیب ها همه را نگران کرد ...
تحقیقات تخصصی ادامه یافت. اما با توجه به اینکه اظهارات زن جوان مشکوک به نظر می رسید مأموران او را به صورت ویژه تحت بازجویی های فنی قرار دادند تا اینکه راز هولناک رابطه شیطانی او با دایی شوهرش فاش شد. درادامه، تلاش برای ردیابی دایی همسر این زن آغاز شد و سرانجام پلیس او را در رامسر دستگیر کرد. مرد 43 ساله ابتدا همه حرف های همسر پسر خواهرش را رد کرد اما در ادامه بازجویی ها وقتی خود را در برابر شواهد ...
سوم است. سازمان ملل متحد اعلام داشته است؛ اگر روند کنونی ازدواج اجباری دختران خردسال ادامه یابد در سال 2050 میلادی تعداد کسانی که پیش از رسیدن به سن قانونی مجبور به تشکیل خانواده شده اند حدود یک میلیارد و 200 میلیون نفر خواهد بود. مطابق آمار سازمان ملل متحد در حال حاضر 700 میلیون زن و دختر خردسال در سراسر جهان وجود دارند که پیش از سن قانونی مجبور به ازدواج شده اند. ...
جوان شد. اما سرانجام به همدستی با نازنین در قتل کودک 15 ماهه اعتراف کرد. در پی اعتراف های مرد 43 ساله - حبیب- محل جنایت در حوالی ورامین شناسایی شد. این مرد به کارآگاهان گفت: روز حادثه پس از تحویل عرشیا توسط مادرش، او را به بیابان بردم و با یک لنگ خفه اش کردم و جسدش را به داخل یک چاه عمیق انداختم و بعد هم یک چرخ خودرو را برداشتم و ماشین را در همان جا باقی گذاشتم تا خیال کنند که آن را دزدیده ...
... بوی عید می آید و صدای زوزه باد بهاری و اتاقکی فرسوده و تهی از نان و مادری نحیف و بیمار که در میان سرفه های جان خراش، به خیابان و مردی نابینا و "سهراب" ده ساله اش می اندیشد؛ پسربچه ای خندان که دلش می خواهد صورت خود را سیاه کند و "حاجی فیروز" کوچک این شب ها و روزهای مردم شهرش شود... تصویری از پسربچه در لباس حاجی فیروز، نفس را در سینه پدر نابینا تنگ می کند؛ او نمی خواهد که فرزند کوچکش ...