جابرحسین زاده در روزنامه شهروند نوشت: خواهر کوچکترم، مریلا، وقتی سه سالش بود یک تکه کاموا برمی داشت، می بست دور گردنش و می رفت زیر میز ناهارخوری و شروع می کرد به پارس کردن. زبانش را می آورد بیرون و از آن پایین زل می زد توی چشم مامان و بابا و واق واق می کرد ... ... ادامه خبر