تب و تاب دهه هفتاد فرو نشسته بود. نسلی که از راه می رسید دیگر در مدرسه مجبور نشده بود که مدام سرش را مانند سربازان، ماشین کند و برای همین وقتی بزرگ تر هم شد، دلیلی نمی دید تا به تلافی آن موقع ها، چند سال موهایشان را به دست آرایشگر نسپارد. البته این معنایش آن نیست که همه الان مدل مویشان مثل پسرهای مودب و خوب، ساده و یک دست است. کچلان دیگر قلندر نیستند هنوز هم مدل موی نوجوانان ...
. تبرییییییییک به پرسپولیس وسرخ دلاااااا نقل قول +10 #35 مصطفی 2017-05-08 22:19 واقعا دم الهلال گرم خداییش کافی بود اشاره کنن یا فقط بخوان راحت گل میزدن درود بهشون دمشون گرم پولهای میلیاردیتون نوش جونتون نقل قول +60 #34 مورچه اتمی 2017-05-08 22:17 دمتون گرمممم کاش همه بازی های پرسپولیسو ممرضا احمدی گزارش کنه نقل قول +51 #33 سیدعلی 2017-05-08 22: ...
...، در گفتار و وجاهت و تناسب اندام و خلق و خوی همانند جدش رسول خدا بوده است. روزی معاویه از اطرافیان خود پرسید: به نظر شما چه کسی سزاوارتر است به خلافت؟ اطرافیان پاسخ دادند: تو. معاویه گفت: نه سزاوارترین مردم به خلافت علی بن الحسین است؛ چرا که جدش رسول خداست و در وی شجاعت بنی هاشم، سخاوت بنی امیه و زیبایی ثقیف موج می زند. کنیه آن حضرت ابوالحسن و لقبش علی اکبر است. زیرا بنابر ...
، در آن هوای گرم و با لبی تشنه در آن نیم روز داغ، آن هم با سلاح و تجهیزات سنگین او را به شدت خسته و بی تاب کرد. لحظه ای دست از جنگ کشید و به خیمه گاه آمد تا آبی بنوشد و نیروی تازه ای بیابد، ولی در خیمه ها آب نبود و حسین تشنه تر از علی اکبر بود. امام به او فرمود: پسرم! بر حضرت محمد و علی (ع) و بر من سخت و ناگوار است که از من کمک و آب بخواهی و یاری تو برایم میسر نباشد. سپس از وی خواست ...
مریض را عاجز و ذله کرده بود. عاقبت هم دنباله اصرارش به اینجا رسید که فریاد زد: نخیر ناپرهیزی کرده و خر خورده!... نخیر ناپرهیزی کرده و خر خورده که اینجوری حالش بد شده همین که پسر حکیم باشی گفت خر خورده که اینجوری حالش بد شده طاقت جمعیت طاق شد و بی اختیار زدند زیر خنده و آقازاده از خجالت غرق عرق شد و مثل گربه کتک خورده غیبش زد. حکیم باشی وقتی فهمید آقازاده چه دسته گلی به آب داده دوبامبی زد توی سرش و پرسید: از کجا به فکر خر خوری مریض افتادی!؟ بیچاره خنگ بیهوش گفت: وقتی از تو حیاط رد شدم دیدم یه پالون خر کنج حیاط گذاشته اند. خیال کردم خر خورده...!! منبع:farsibooks. ...
اتوبوس برسد و برود آن قدر هوایش را داشتم که دوستانش به او می گفتند تو بچه ننه ای . وقتی نیم ساعت یا بیشتر با هم تلفنی صحبت می کردیم، رفقایش باور نمی کردند که با مادرش این قدر راحت و صمیمی است و تصور می کردند فرد دیگری پشت خط است. شرم و حیای خاصی داشت؛ حتی اگر پدرش چیزی می گفت که اشکش درمی آمد، جوابش را نمی داد و در خودش می ریخت. هرجا می رفت، شادی می برد. دوست داشت همه شاد باشند. اهل رفیق بازی ...
صدای قیژقیژ چرخ های خیاطی که بر تن پارچه ها راه می روند تا با تولید محصولات داخلی در عرصه پوشاک ما هم حرف های زیادی برای گفتن در این حوزه داشته باشیم. هرکس سرش به کار خودش گرم است؛ دوزنده هایی که به صورت ردیفی پشت سرهم نشسته و چشم به صفحه زیرین چرخ دوخته اند. کنار مریم می نشینم؛ زنی 30ساله که سرپرست خانوار است. از 15سالگی کار در تولیدی های لباس را شروع کرده و امروز در این مجموعه مشغول به کار است ...
مقاوم ایستادی به میثم نه به عالم درس دادی غلامرضا سازگار ز چه رو دل نسپاریم بر این باورها که دخیل اند به دستان تو پیغمبرها کیست همچون تو که لب تشنۀ جامش باشند از همان روز نخستین همه آب آورها باز هم کار دل ما به شما افتاده شکر لله که اسیریم به آقا ترها دست بالا ببر و باز هم انگور بخواه تا ...
!!!!!!!! نقل قول +10 #9 66 2017-05-06 10:52 نقل کردن Mylove.perspolis: روزنامه بی همه چیز هدف ببینید چ راحت تهمت زده!شما نگرفتیم چی گفته؟الهلال تو مثل ما نباش،ترس پرسپولیس از الگوبرداری الهلال,ینی اینکه ما بازی با سیاه جامگان تبانی کردیم،یکی هم نیست جواب اینارو بده ک ب راحتی تهمت میزنن،کی ب اینا مجوز چاپ میده؟بابا هرچی از دهنش میاد میگن،ریدم ب سردبیر بی ناموسش،مرجع جون ...
...؛ نوحه خون امام حسین بشید؛ شاید همین رو بخونی براش ازتون قبول کنه. آه از وداع تو علی (2) سخته نبینم روی ماهت رو علی (2) خب علی اکبر رفت میدان رجز خواند انا علی بن الحسین بن علی رجز خوند و شروع کرد به جنگیدن و کر و فر سنگینی زره، بی تابی عطش گرفته بود دیگه، طاقتشو ازش آخه برگشت یَا أَبَتِ الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِی بابا ...
. یک سال و یک ماه پس از ازدواج امام حسن عسکری (ع) و نرجس خاتون امام زمان به دنیا می آیند حضرت ولی عصر (ع) روز نیمه شعبان 255 هجری قمری متولد شد. شب این میلاد خجسته را شب برات و شب مبارک و شب رحمت خوانند گفته می شود که قبل از ولادت نرجس خاتون روزی مشاهده می کند که نوری وارد بدن اومیشود وبه امام حسن عسکری موضوع راگزارش می کند وامام اورا نوید به بارداری امام زمان می دهد. ...
خانه
