زیلی هستی و به کمک عصا راه می روی، موقع ازدواج و عروسی است؟ - مادر جان برای من زوده، من هنوز... - ساکت! تو نامزد داری و دختر مردم شیرینی خورده توست. مثل بچه آدم دست زنت رو می گیری، می یاری خونه ات. بعد هرجا خواستی برو، همین! به ناچار سرتکان دادم و با حالتی مثل اینکه خجالت کشیدم، گفتم: چشم! انگار مادرم مقدمات را از قبل چیده و آماده کرده بود؛ چون به سرعت به اطلاع زن ...
اینکه مدیر مدرسه شاکی شد گفت یا من میرم از اینجا یا غزالی موهاشو بتراشه این شد که من تن به این کار سخت دادم. سین: با این اوصاف خیلی باید سخت بوده باشه که در رستگاران و مادرانه موهاتون را تراشیدید؟ جیم: آره، فکر کنم آه آن مدیر گرفت منو (خنده) به هر حال دنیای بازیگری این چیزها رو هم داره؛ در رستگاران و مادرانه این گریم را تجربه کردم تا جایی که 6 ماه هر روز برای فیلم رستگاران ...
گوید 8. دختره اسمش تو لاین فوفولی فوفو بود، اومدم بخونم کل صفحه گوشیم تفی شد. خاک تو سرت با اون اسمت! 9. شاید باورتون نشه به دختره میگم برو از بازار وایبر رو بگیر نصب کن. از میدون پانزده خرداد زنگ زده میگه من بازارم. کدوم مغازه برم؟ 10. با پرایدم تو جاده موندم بی بنزین. یه 206 که رانندش دختر بود نگه داشت گفت چی شده بگو کمکت کنم. گفتم سوختم تمام شده میشه از ماشینت ...
و صحبت کنیم. فکر کنم میشه از پتانسیل خوب منطقه دشت مور استفاده کرد. به مردم اونجا قول ندادم ولی حقی می دانستم که فکر کنم داره عملی میشه. - پذیرفتند انتقال آب چم شیر به پایین دست متوقف بشه. من به مردم به صراحت بگم حتی یک قطره آب برای منطقه ما در نظر نگرفته بودند. من نمی فهمم مگه مردم باباکلان و ابشیرین و پشه کان و دشت گز و... چه فرقی با مردم پایین دست دارند. به یک چالش جدی خواهم خورد ...
بشیم سال های آینده مجری های درجه 2 و 3 رو ببینیم و تحمل کنیم. سعید خیلی کوتاه تحلیل خود را این طور بیان کرد: سلام، این حاشیه نیست بلکه رسم زندگی امروز جامعه من است. نوع پوشش این مدل لباس عروس از دیگر موضوعات مورد بحث بود که مینا کریمی درباره آن چنین نوشت: الان توی صدا سیما هر کسی هدبند سرش کنه و ساق دست بپوشه میشه خدای تقدس خود این ادما تو زندگی واقعیشون ایا هدبند سر میکنن ...
...> شوهر گرامی شما چرا توافق کردید که طلاق بگیرید؟ شوهر1: تنها چیزی که تو این هفت سال بعد از ازدواجمون با هم به توافق رسیدیم طلاق بود. تقصیر خودمه، اگه از اول مثل ال کاپون بودم و هفته ای با هفتاد نفر ازدواج موقت می کردم کارم به اینجا نمی کشید. صد بار تا حالا ازم پرسیده اگه یه روز مثل نجلا بهت خیانت کنم، مثل جم منو می بخشی؟ وقتی می گفتم نه، با گریه می گفت معلومه مثل جم عاشقم نیستی، و الا ...
خانه
