سایر منابع:
سایر خبرها
: سیاوش درخواب هم نمی دید یک روز خانواده مقتول رضایت دهد و وکیل، نامه آزادی را بدهد دستش. او هم یک نفس راحت بکشد و وزنه ای که مدت ها توی مغزش سنگینی می کرد، بیفتد پایین. تصورش را هم نمی کرد که یک روز افسرنگهبان اسمش را صدا کند و برادر و خواهر و مادرش بعدازظهر سومین روز اردیبهشت، با خودروی سفید بیایند دنبالش و ببرندش خانه و تمام. 11 سال سختی و خستگی و شب زنده داری و اتاق امنیت و چوبه دار و خداحافظی ...
بازپرس پرونده برای یافتن زن و شوهر جوان دست به کار شدند، مأموران در ابتدای تحقیقات سراغ خانواده شوهر غزاله رفتند که آنها نیز اعلام کردند از ماجرا و حتی از مفقودی غزاله و شوهرش خبری ندارند. در ادامه رسیدگی به پرونده، پدرشوهر غزاله در دادسرا حاضر شد و گفت: غزاله و شوهرش توسط فرد یا افرادی ربوده شده و گروگانگیرها در ازای آزاد کردن آنها تقاضای 800 میلیون تومان پول کرده اند. پس از این ...
خواستند تا بروم و توضیح دهم. یک سوال را 10بار می پرسیدند. سیاوش سیزدهم بهمن ماه دستگیر شد. اولش اعتراف نمی کرد، اما وقتی زیر دست و پای ماموران ماند و بدنش کبود شد، سکوتش را شکست: پلیس آگاهی برایم آخر خط بود. همان شب اعتراف کردم و بازداشتم کردند. 16 سال و 11روزم بود که افتادم زندان. هنوز خانواده ام نمی دانستند قتل کار من است. دربازپرسی اعترافم را پس گرفتم. دوباره بازجویی فنی شدم و بعد از این ...