شیرین کودکی و سوتی هایی که می دادیم و شیطنت های خاص اون دوران، همه و همه شیرین بود و دوست داشتنی ... همینطور که آلبوم رو ورق میزدم یهو به یه عکس رسیدم که نتونستم ازش دل بکنم. به اون عکس که رسیدم دیگه پاهام نایی واسه رد شدن از کنار خاطرات شیرینش نداشت. نمیدونم چی شد که یه دفعه کلی اشک ریختم، یعنی دیگه اختیار اشکم دست خودم نبود و سیلی از چشمام راه افتاده بود که داشت وجودم رو با ...