سایر منابع:
سایر خبرها
زخم یک گلوله روی سینشه حال اون خیلی بده دعاش کنین وای اگه شکارچیا قصه بگن همه جا رو بوی باروت می گیره دنیا پیش چشم آهو تار می شه توی دره ها می افته می میره دنیایی که ما م یخواستیم این نبود خواب آیینه و گل دیده بودیم روی رودخونه ی طغیان و خطر خواب طولانی پل دیده بودیم بعضی شب ها وقتی آدما خوابن بجز عاشقا بجز دیوونه ها ماهُ توی کفن خون می پیچن اون بالا بالای قهوه خونه ها گروه فرهنگ و هنر ستاره ...
.... صفحه سیاسی گفت: چقدر سوسول. ما این همه تلفات داریم تو روز ککمون نمی گزه. اییییش! صفحه ادبی پشت چشم نازک کرد. اول کمی مکث کرد. آب دهانش را قورت داد و گفت من می فهمم حال ریاضیات چیه امروز. تو ادبیات هم داشتیم از این حال های بد. مگه درگذشت بامداد نبود؟ صفحه سینما گفت: کیارستمی را نمیگی؟ غولی بود برا خودش. غول ها چرا زود میرن؟ خبریه اونور؟ رادیکال گفت: فصل درو رسیده مگه؟ حالا کی دیگه منو درک ...
ورزشی را که با درام مقایسه می کنم، فوتبال است. خاطرم هست که آقای رادی میگفتند که رد و بدل شدن پاس ها در فوتبال مانند رد و بدل شدن دیالوگ ها است. این پاس ها آن قدر جلو و عقب می شوند تا بالاخره گل می زند. در درام نویسی نیز صحنه به صحنه باید شاهد چنین اتفاقی باشیم. حال اگر دقت کنید می بینید که در شهرهای ایران، آن شهرهایی که فوتبال قوی تری داشتند، درام نویسان بهتری نیز داشته اند که از جمله میتوان به ...
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ؛ تجربه ام از دیدنشون ترس و اضطراب و استرس بود. از طرز نگاه کردن مشاورم می ترسیدم. به من گفت راه رو اشتباه اومدی و باید تا 18 سالگی ازدواج نمی کردی "مادرم کلفتی خونه های مردم رو می کرد. نمی تونستم درس بخونم. خودمم الان کار کلفتی می کنم. اون موقع فقط به این فکر می کردم که یک نون خور کم کنم. فکر می کردم دارم بهترین کار رو در حق خانوادم می کنم. حتی نمی ...
...> 6. با نامزدم رفتیم بیرون آهنگ حامد همایون گذاشت تا اخر گوش کردیم. وقتی تموم شد گفتم جنبه رو حال کردی؟ 7. اسپینر وقتی میتونه اعصاب منو ارام کنه که مثل این ستاره های نینجا ها پرتابش کنم گلوی دشمنان رو پاره کنه. 8. زندگی به من آموخت : تنها چیزی که با گذشت زمان درست میشه، سیر ترشیه !!! بقیه چیزا با پول همون لحظه میتونه درست بشه. از اون لقدا که حواسش نیست ... ...
شیء تعمل أنفسهم. گفتم: جااااان؟ یک کم فارسی بلد بود. گفت: همه اش کار خودشونه. گفتم: چطور؟ گفت: همین داستان قطع روابط کشورهای عربی با قطر. گفتم: آهان، از اون لحاظ. پس شما هم خودشون دارید؟ گفت: اصلا اول خودشون مال ما بوده، بعد رفته کشورهای دیگه. گفت: ببین، الان نون توی کارهای خدماتی مثل کار شماست. شما همین الان برو کاخ پادشاهی امیر قطر، بساط دستفروشی ات رو پهن کن. اگر تا شب به اندازه کل ...
کلامشا دُرُس را ببری. بی حوصله. قوز در آوردس. بش گفتم، حالا چرا درا بستی؟ درا بازکرد و گفت، ملوک چی می خوام برم سر قبر آقام تخت فولاد. خسه شدم بس کی گفتم دُواچی نیمی خوایم... حالام که اینجام کار نیس بار نیس. عادله گفت: به دلت بد راه نده، پیدا می شد. ملوک گفت: چه شمدونیای داری، گذاشتی تو تشت؟ عادله گفت: که یادم نرد از کوجا اومدم. که شکر خدا از این دَنم نیفتد. شمدونیام که بو خونه بچگیامونو دارد. ما ...