سایر منابع:
سایر خبرها
دوران مسئولیتش هست. و از آن طرف با وجود فشاری که همسرم داشت، برای اینکه آن را بفروشم؛ از ابتدا هم راضی نبود و می گفت همین ماشینی که هست خوب است. من می گفتم ما به جاده می رویم و بالاخره باید ماشین امن باشد. من که پول دارم، دلم هم که می خواهد. وقتی نخرم یعنی نفاق دارم، آن هم به خاطر حرف دیگران. این چیزی که متاسفانه در کشور شایع است. به هر حال با وجود اینکه ایشان اصرار می کرد، من تا امروز آن را ...
ادامه داد : وقتی به جبهه اعزام می شد دلش طاقت نمی آورد و برایمان نامه می نوشت و اولین سفارشی که به پدرش داشت رسیدگی به وضعیت ما بود. وقتی در مورد شهدا مطالعه می کنیم این حدیث پیامبر را بیشتر درک می کنیم که شهادت خوبان امت مرا گلچین می کند. عشق امام و اخلاص بارزترین ویژگی شهید در احوالات شهید محمد حسین، مهمترین خصلتی که متبلور بود عشق به امام و اخلاصش بود. ...
. می گفت: دوست دارم نه جانباز شوم و نه اسیر فقط مفقودالاثر. می دانم الان هم ناراحت است که شناسایی شده و این همه عکس و بنر را می بیند. چراکه هرگز دنبال اینها نبود. همسرم نه حکم مأموریت داشت و نه دنبال چیزی بود. پیگیر درجه و مقام هم نبود. امروز که بعد از 34 سال شناسایی شده می گویند ایشان درجه شان جانشین فرمانده لشکر5 نصر بوده است. چقدر مشتاق شهادت بود؟ همسرم خیلی درباره شهادت صحبت و گریه ...
.... پدر من از پدر ایشان، موسی بن جعفر هفت نکته دینی سؤال کرده بود که حضرت، شش سؤال را پاسخ داده و از پاسخ هفتم امتناع کرده بود. من با خود گفتم: همان مسائل هفتگانه را جویا می شوم، اگر پاسخ او با پاسخ پدرش یکسان بود، می تواند گواه امامت او باشد. همان سؤالات را مطرح کردم و او نیز شش سؤال مرا درست مانند پاسخ پدرش پاسخ داد و از پاسخ به سؤال هفتم امتناع کرد (کلینی، 1407: ج1، ص354). همچنین ...
- الو؟ دادا؟ - اینکه داداش نیست عزیز مادر. مادر در حالی که بغض راه نفس کشیدنش را بند آورده، گوشی تلفن را آهسته از دست های کوچک زینب جدا می کند . دنیای سپید زینب همه اش 2 سال قدمت دارد. از چشم های حیران کودک می شود فهمید که از خیلی چیزها سر در نمی آورد. از اوضاع خانه و غریبه های سیاه پوشی که گاه و بیگاه به مهمانی شان می آیند. از گریه های مادر و این که چرا حال بابا مثل قبل نیست. او نمی ...