سایر منابع:
سایر خبرها
دوستان صمیمی و عزیز من بود و ما با هم مدت 10 سال در اردوهای کشتی حضور داشتیم و رفاقت ما به گونه ای بود که اکثراً به خانه یکدیگر می رفتیم و وی به من می گفت چون آدم خاکی و ساده و خوبی هستی این رفاقت را دوست دارم و به طور مداوم به خانه ما در قزوین می آمد. خاطرم هست که تصمیم گرفته بودیم برای یک سفر تفریحی مدت 6 روز به ترکیه برویم و در آن مقطع زمانی تیم دوم کشتی ایران برای شرکت در مسابقات به ترکیه اعزام شده ...
...، یک ساعت بعدش، یک گردان آدم این جا می ریزن و ما را جمع می کنن. بخدا همین چند روز پیش، مامورها ریختن. پامو نگاه کن. مامورهای کجا؟ همه جا. می یان به زور ما را می برن، سه ماه و یک روز می مونیم تو کمپ. یا بهاران یا جای دیگه. بعد دوباره ول می کنن. زوری که نمی شه کسی رو ترک داد اما همه چی زوریه. قبلا کجا بودید؟ داخل همین باغ. (با دست روبه رو را نشان می دهد) مامورها آمدن، ما هم ...
...، به گذشته ها و به 20 سالگی ام برمی گردم. هر طور که راحت هستید، بفرمایید. بله، آن روز موتور رکس نمره مسجدسلیمانم را که با آن به تنهایی برای مسابقه آمده بودم، سوار شدم و به منزل مان برگشتم. فردای آن روز یکی از هم محله ای ها، مجله ای که نامی از من به میان آورده بود، نشانم داد. از دیدن نام خودم در روزنامه برای نخستین بار در پوست خود نمی گنجیدم. در همان سال در مسابقات آزاد و فرنگی ...
انتخاب کردم چون لاکازت جدا شده بود و زیدان هم به من پیشنهاد کرد به لیون بروم چون تیم مناسبی برای پیشرفت است. در زندگی در فرانسه خوشحال و راحتم و البته هنوز زبان فرانسوی را به طور کامل یاد نگرفته ام. اگر در رئال مادرید مانده بودم، فرصت بیشتری داشتم؟ وقتی من رفتم، موراتا هنوز در رئال بود و مایورال هم از مصدومیتش ریکاوری کرده بود. این یعنی هنوز سه مهاجم جلوی من بودند. از انتخابی که کردم، راضی ام. بازگشت ...