خاضع او کاملا مصداق خُلقیات رحمانی ست دنیا غلافِ کهنه، او تیغِ سلیمانی ست بُرنده چون طوفان که در دست خراسانی ست سرباز باران است او ، بی شرط می بارد هرجا زمین امنیت ، خشک و بیابانیست باید شهید زنده خواند و آخرین فتحش شاید شکست سخت سربازان سفیانی ست رهبر خیالش راحت از این باغِ رضوانی ست برگی اگر ریزد ...