سایر منابع:
سایر خبرها
اصرار ورزید که با دستکاری شناسنامه و بالا بردن سنّش، توانست راهی جبهه ها شود. روزی که از خانه رفت تنها کاغذی از او، روی طاقچه خانه ماند که بر روی آن نوشته بود: برادر حمید من رفتم منطقه جنگی لطفاً دنبال من نگردید قهرمان در جبهه یکی از روزها نیرویی از گروهان 3 به دسته ی ما آمد که از همان اول، حرکاتش برایم سوال انگیز شده بود. باهرچه که به دستش می رسید، مخصوصا قابلمه غذا، ضرب می ...
از لطف شما سپاسگزاریم! اتصال ناموفق! لطفا بعدا سعی کنید. این نشانی ایمیل قبلا ثبت شده!