سایر منابع:
سایر خبرها
سلام هم نکرده بودم! پدر و مادرم تمام شب عین دو تا جوجه کوچولو روی مبل کز کرده بودند. وقتی شام آماده شد، پدرم یک کتلت بیشتر بر نداشت. مادرم به بهانه گیاه خواری چند قاشق سالاد کنار بشقابش ریخت و بازی بازی کرد. خورده و نخورده خداحافظی کردند و رفتند و این داستان فراموش شد و پانزده سال گذشت. پدر و مادرم هردو فوت کردند. چند روز پیش برای خودم کتلت درست می کردم که فکرش مثل برق ازسرم گذشت: نکنه وقتی با ...
است تقدیم به همه پدران عزیز کشورم ***** درسته بهشت زیر پای مادراس ولی آرامش بهشت تو آغوش پدراس...! پیشاپیش روز پدر مبارک ***** پدرم! تو تپش قلب خانه ای؛ وقتی هر صبح، با تلنگر عشق، از خانه بیرون می روی و با کشش عشق، دوباره باز می گردی. دهلیزهای قلبم، تقدیم مهربانی تو باد! ***** وقتی پشت سر پدرت از پله ها پایین می ...