سایر منابع:
سایر خبرها
دوباره زنگ در، مرا به سوی انتظار صدا خواهد برد؟ و اکنون نگاهم از شیشه گذشت، به کوچه دوید و روی سنگ نوشته مزارت ایستاد، آه یک سال تمام شد! و دریغا که هیچکس جای خالی تو را در دل ما پر نکرد... تو به همراه قاصدکان سبکبال رفته بودی و ما اینک چقدر تنها ماندیم... 〰*〰*〰*〰*〰*〰 خداوند اجر بی پایان به شما عطا فرمایدکه یک سال است ... عزیزتان را به آغوش خاک سپرده و صبورانه در سوگش نشستید ...
پرونده ام اهوازه و آرامگاه بچه ام اهوازه. چهار ساله از جور گرونی خونه ها تو اهواز، اومدم ایذه. سه خونه داشتم که خرج خودم کردم، خوب هم نشدم. الانم زمین گیرم. نمی تونم تا کوچه برم. فقط برجی یک دفعه زنگ می زنم یه ماشینی می آید. ماشین می برتم اهواز بعد همون ماشین میارتم. بخاطر دکترا و بچه ام که برم زیارتش. چطور کارهای روزانه تون رو انجام می دهید؟ خوشبختانه خدا را شکر ...
باسابقه ترین قایقران های ایران با بیان اینکه ما بدون هیچ چشم داشتی تمرین می کنیم تا برای کشورمان مدال بیاوریم، افزود: ورزش قایقرانی پشتوانه و پول ندارد، اما یک زنگ خشک و خالی مسؤولان می تواند دلگرمی برای ما باشد که حداقل آنان به فکر ما هستند و ما را از یاد نبرده اند. این کم توجهی و شاید هم بی توجهی رئیس هیأت قایقرانی فقط توسط امین بوداغی مطرح نشد، دیگر قایقرانان مازندرانی نیز از این موضوع ...
نداشتم نه نامه دادم و نه زنگ زدم. وقتی فرمانده ام با خبرشد برگشت به من گفت اگر به خانواده ات نامه ننویسید برمی گردید تهران که من هم کاغذ برداشتم و چند کلمه بیشتر ننوشتم. محتوای نامه اولم به خانواده این بود. (سلام. من زنده ام) که بعد از این نامه از طرف خانواده و خواهر و برادرهایم برای من چند تا نامه آمد. ولی به هر حال من با شرایط جدید عادت کرده بودم و نه تنها فضای جنگ و جبهه را دوست داشتم، بلکه خیلی ...