حنانه درخواست می کند؛ اتاق خلوت شود. بعد از اینکه پدر و بقیه افراد حاضر در اتاق بیرون می روند با گریه شروع به تعریف کردن می کند: همیشه می گفت آدمت می کنم، با مشت و لگد به جونم می افتاد. ... ادامه خبر
جستجوگر خبر فارسی، بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است (قانون تجارت الکترونیک). برای مشاهده متن خبری که جستجو کردهاید، "ادامه خبر" را زده، وارد سایت منتشر کننده شوید (بیشتر بدانید ...)
سایر منابع:
با دوستان خود به اشتراک بگذارید
می پسندم
0