سایر منابع:
سایر خبرها
...: پدربزرگم در آموختن ادبیات به من حریص بود و زن مترجمی را بر من گماشت. او هر صبح و شبانگاه به نزد من می آمد و به من عربی می آموخت تا آنکه زبانم بر آن عادت کرد. بِشر گوید: چون او را به سُرّ من رای رسانیدم و بر مولایمان امام هادی(علیه السلام) وارد شدم، بدو فرمود: چگونه خداوند عزّت اسلام و ذلّت نصرانیت و شرافت اهل بیت محمد را به تو نمایاند؟ گفت: ای فرزند رسول خدا! چیزی را که شما بهتر می د ...
به جملۀ اشهد ان محمداً رسول الله رسید؛ ابوسفیان گفت: در مجلس، کسی غیر از خودمان هست؟ یکی از حاضران گفت: نه! ابوسفیان گفت: ببینید این هاشمی (یعنی محمد9) اسم خود را در کجا قرار داد و چگونه بالا برد! علی7 فرمود: خدا چشمان تو را در مصیبت بگریاند! خداوند اسم او را بالا برد؛ چنان که خود فرموده است: gرَفَعْنا لَکَ ذِکْرَکf ؛ ما نام و آوازۀ تو را بلند کردیم . ابوسفیان گفت: خدا چشمان کسی را در مصیبت بگریاند ...
... امام حسین علیه السلام فرمود:(ذکّرت الصلاه ! جَعَلَک اللّه من المصلّین الذّاکرین ) نماز را به یاد ما آوردی ! خداوند تو را از نمازگزاران ذاکر قرار دهد. امام ادامه داد: از دشمن بخواهیدجنگ را متوقف کند تا نماز بگذاریم . حُصَین بن نُمَیر تمیمی فریاد زد: نمازشما قبول نمی شود! در این وقت ، حبیب بن مظاهر فریاد زد: ای الاغ ! نماز آل رسول الله قبول نمی شود، اما نماز تو قبول می شود؟ در این ...
پس از این سخنان امام(ع) لب به سخن گشود، برادرش عباس بن علی(ع) بود و فرمود خدا چنین روزی را نیاورد که ما تو را بگذاریم و به سوی شهر خود برگردیم . سپس سایر بنی هاشم چون او سخن گفتند. امام(ع) به فرزندان عقیل فرمود: کشته شدن مسلم برای شما بس است، من به شما اجازه دادم بروید . اما ایشان گفتند: نه، به خدا سوگند! هیچ گاه چنین کاری را انجام نخواهیم داد؛ بلکه ثروت و جان و فرزندانمان را فدای راه تو می کنیم و ...
می شناسید؟ . گفتند: آری به خدا. تو فرزند رسول خدا و نواده او هستی. گفتند: شما را به خدا سوگند می دهم، آیا می دانید مادرم، فاطمه دختر محمد برگزیده ی خداست؟ گفتند: آری به خدا . فرمود: شما را به خدا سوگند می دهم، آیا می دانید پدرم، علی بن ابی طالب است. گفتند: آری به خدا ...فرمود: پس به چه دلیل خون مرا حلال می شمارید... گفتند: همه ی این ها را می دانیم، ولی تو را ...
حسین(ع) فرمود: ذکّرت الصلاه! جَعَلَک اللّه من المصلّین الذّاکرین، نماز را به یاد ما آوردی! خداوند تو را از نمازگزاران ذاکر قرار دهد. امام ادامه داد: از دشمن بخواهید جنگ را متوقف کند تا نماز بگزاریم. حُصَین بن نُمَیر تمیمی فریاد زد: نماز شما قبول نمی شود! در این وقت، حبیب بن مظاهر فریاد زد: ای الاغ! نماز آل رسول الله قبول نمی شود، اما نماز تو قبول می شود؟ در این جا بود که حبیب با حصین بن تمیم درگیر ...
و ای ام کلثوم سلام من بر همگی شما باد خدا حافظ، پرده نشینان حرم پس از استماع صدای آن سرور جملگی به دور آن حضرت جمع شدند به فرموده صاحب بیت الاحزان اولین کسی که پیش آمد علیا مخدره سکینه مظلوم بود آن محترمه محضر پدر عرضه داشت:یا ابتاه استسلمت للموت یعنی پدر جان، تن به مرگ و کشته شدن داده ای؟! امام (علیه السلام) فرمود: و کیف لا یستسلم من لا ناصر له و لا معین یعنی ای جان فرزند، چگونه تن به ...