- داستان هدا حدادی: سیب زمینی ها جیز و جیز توی روغن سرخ می شوند. آب دهانم را قورت می دهم و می گویم: مامان! آخه چرا؟ مامان اخم می کند و می گوید: برای تو بعداً درست می کنم. ... ادامه خبر
جستجوگر خبر فارسی، بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است (قانون تجارت الکترونیک). برای مشاهده متن خبری که جستجو کردهاید، "ادامه خبر" را زده، وارد سایت منتشر کننده شوید (بیشتر بدانید ...)
سایر منابع:
با دوستان خود به اشتراک بگذارید
می پسندم
0