گالیا توانگر صورتم را به صورت شهر می چسبانم. چروک گوشه چشمانم در انعکاس شیشه پنجره، بزرگراه آنسوتر را قطع می کند. چشمانم به تنهاییِ پرنده ای بر بلندای آسمانخراشی می اُفتد ... ... ادامه خبر
جستجوگر خبر فارسی، بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است (قانون تجارت الکترونیک). برای مشاهده متن خبری که جستجو کردهاید، "ادامه خبر" را زده، وارد سایت منتشر کننده شوید (بیشتر بدانید ...)
سایر منابع:
با دوستان خود به اشتراک بگذارید
می پسندم
0