حدود نیم ساعت از هفت گذشته است. پزشکی خداحافظی می کند و شیفت را به پزشک بعد تحویل می دهد. هیچ کس از همکاربودنمان اطلاعی ندارد. بعد از چند دقیقه انتظار، انسانی جاافتاده و موقر مرا به داخل اتاق فرامی خواند. احوالپرسی گرمی می کند. شرح حال می گیرد. کمی نگرانی در چهره اش پدیدار می شود. ... ... ادامه خبر