عادل امیری یادداشت چهاردهم: ایستگاه خیابان کارگر که سوار شدم، ساعت، ساعت شلوغی رفت و آمد بود و من با مشغولیت های ذهنی که به همراه آورده بودم ور می رفتم. مسافر فراوان و جا کم بود. ایستاده بودم روبه روی پسری که نشسته و به دیواره کوپه تکیه داده بود ... ... ادامه خبر