عادل امیری یادداشت هفدهم: آخی، نشسته بودیم با یکی از بچه ها لبی آب به اختلاط کردن. از وقتی آب آمده بود، حوصله اش نبود. گاهی یک مصرع از شعرهای قدرخواه را چاشنی بی علاقگی اش می کرد. گفتم وخی بیا، تموم می شه غصه می خوری. در یک حرکت نادر وخساد و با عیال محترمش آمد. نشستیم بالاتر از پل مارنان ... ... ادامه خبر