سایر منابع:
سایر خبرها
خراب کرد. طوری شد که از دو قدمی چشم چشم را نمی دید. نیم ساعت طول کشید بعد چند قطره باران بارید هوا را خوب کرد. قبل از باد رعد و برقی هم از همان طرف خوی شد ولی خیلی دور صدای رعد شنیده می شد. وقتی هوا آرام گرفت نگاه کردیم دیدیم زن ها هم دستگاه شان به هم خورده. اندرون توی چادرها رفته اند. از اهل اردو و سوار ای تیمورپاشا خیلی را با دوربین دیدیم از حالا می رفتند. امشب شام را شام فرنگی و با ...
امروز جهان ما را عوض کند و یک آرامشی به کل جهان بدهد بنابراین یک کار است و حل یک مسأله است اما حل این مسأله تأثیرگذار در همه عالم و جهان است و همه اینها برای ما لذت بخش است. شما وقتی یک بیمار را مداوا می کنید، وقتی شما زیر دست یک انسان را می گیری که ناتوان است حتی در این حد که یک نفر را از عرض یک خیابان عبور بدهید، اینکه ساک یک نفر که سنگین است را از او بگیرد و کمک و یاری کنید، زیر بغل یک ...
روس هم که همراه ما می آید او هم این جا به ناهار افتاده بود. از این جا هم گذشته داخل دره ماهور شده ایم. از دره ماهور گذشته دهی دستِ راست بود گفتند اسمش قراتپه است و متعلق به سرورالسلطنه زن ولیعهد است. وقت ناهار هم شده بود، سوار شدیم رفتیم توی یکی از قطعه های آن ده به ناهار افتادیم، خود ده دیده نشد. ناهار خوردیم، اعتماد السلطنه بود، روزنامه خواند. بعد از ناهار ولیعهد، امیرنظام، امین السلطان ...