سایر منابع:
سایر خبرها
آرنت تلاش داشت تا یک در کوچک را به روی خوش بینی باز بگذارد. مورگنتا بر بستن آن اصرار می ورزید. مورگنتا می گفت، اندیشیدن یعنی رنج بردن. آگاهی فرد را از هلاکت نمی رهاند بلکه باعث می شود فرد منبع و پایان سرنوشت خود را درک کند. در ذهن مورگنتا، چالش همانا آموختن برای زیستن بدون امید در یک جهان غیرقابل پیش بینی و اغلب خشن بود. اگر نوع بشر در حال سقوط به سوی جاده جهنم باشد، لااقل می توان تابلوهای راهنمای آن را بازشناخت. گام اول مورگنتا در ورود به عرصه عمومی آمریکا و در مسیر تبدیل شدن به یک روشنفکر عمومی، در سال 1946 و با کتاب انسان علمی در برابر سیاست قدرت رخ داد. نیچه روزگاری - با اشاره به استندال- نوشته بود که انسان باید با دوئل راه ورود خود به جامعه را هموار سازد. این یک فرض ...
کامل دلپسند_دکتری جامعه شناسی توسعه دانشگاه تهران هنر نزد ایرانیان است و بس... به نظر می رسد که این جمله فقط یک ادعا باشد؛ هنر ایرانی، رفتار ایرانی است که فراموش شده و عملکرد کنشگر ایرانی که هیچ کس متولی آن نیست و همه صاحب آن هستند. در این فضا هرآنچه به عنوان واکنش متقابل ایراد دارد دو آسیب محسوب می شود و ناشی از عملکرد بد تمام مجموعه هایی است که فرهنگ و نظام اجتماعی را می سازند، نگه ...
بهتر است. 8- فکر می کند بقیه هم دنیا را به همین شکل می بینند از نظر منطقی، ما می دانیم که این درست نیست و واقعیت برای هر کس به شکلی منحصر به فرد است. اما هنگام ارائه یک ایده جدید یا راه حل برای یک مشکل، ما ناخودآگاه تصور می کنیم که همه افراد مشکل یا مساله مورد نظر را به یک شکل می بینند؟ بعد تعجب می کنیم که چرا مردم به ما مثل کسی که از یک سیاره دیگر آمده نگاه می کنند. بنابر این ...