وقتی دختر همسایه مان باردار شده باز هم به زندان افتادم و! / عاشق خنده های شیرین رها هستم! - وکیل ملت
سایر منابع:
سایر خبرها
گفت وگو با دستفروشی که اقدام به خودسوزی کرد
...> بله، الان خیلی مشکلات دارم. شاید اگر به 6 اسفند 94 برگردیم دیگر چنین اعتراضی نمی کردم یا کاشکی مرده بودم چون این همه هزینه به خودم، خانواده ام و اطرافیانم تحمیل نمی شد . وضعیت فعلی تان چطور است؟ در حال حاضر من با سه مشکل مواجهم؛ خانواده ام دچار بحرانند، مادرم بیمار شده و همسرم به خاطر رسیدگی هایی که به من کرده پیر شده. هزینه های بالای درمانم وجود دارد و من توان پرداخت آنها را ...
امام زمان علیه السلام دنباله رو فریاد رسی مادرش حضرت زهراست
...> مؤید مطلب اینکه، قطب الدین راوندی از ابوالوفای شیرازی نقل می کند، که در زندان ابن الیاس گرفتار شده بودم؛ تصمیم قتل مرا گرفته بود، که متوسل به امام سجاد(علیه السّلام) شدم. خواب بر من غلبه پیدا کرد؛ وجود مبارک پیامبر(صلّی اللّهُعلیه وآله وسلّم) را دیدم. دستوری عملی برای توسل به ائمه(علیهم السّلام) دادند. فرمودند: متوسل نشو به من و نه به دختر من و نه دو پسرم برای متاع دنیا؛ بلکه از برای آخرت متوسل ...
حضور در 22 بهمن یک رفراندوم بود
حرف ها برای همسران ناخوشایند باشد و این می شود که نزاع و درگیری صورت می گیرد. وی افزود: پیش از آنکه سخن بگویید سعی کنید کمی درباره آن فکر کنید تا سخنی خلاف واقع نگویید و دیگران آزرده خاطر نشوند. خطیب جمعه رباط کریم در ادامه ضمن قدردانی از حضور پرشور و حماسی مردم رباط کریم در راهپیمایی بزرگ 2 بهمن ماه، خاطرنشان کرد: مردم بار دیگر با مشت های گره کرده بر دهان دشمنان زدن، ...
چگونه مرگ، آغازی بر شهود واقعیت انسان است؟
به گزارش پایگاه انقلاب نیوز ، یکی از مسائلی که بشر همواره درگیر فهم آن بوده است، مسئله جهان بعد از مرگ او است. همواره در طول تاریخ، ادیان الهی، عقل و فطرت آدمی انسان را به وجود قطعی جهانی بعد از مرگ خبر داده است. فلاسفه و متکلمین در طول تاریخ و در مباحث بسیار مهم خود، وجود جهان بعد از مرگ و شروع زندگی حقیقی پس از اتمام دنیای فانی را ثابت کرده اند. از طرف دیگر قرآن کریم، ائمه معصومین(ع) و علمای اخلاق یکی از مهم ترین عناصر تذکر دهنده و هدایت کننده و متنبه کننده برای آدمی را ذکر مرگ و آماده شدن برای آن روزِ قطعی دانسته اند. در حدیثی از رسول گرامی اسلام(ص) آمده اس ...
سناریوی قتل پدر با کمک نامادری
...> پدرم پیمانکار شرکت برق بود. من را دوست داشت و هر چه می خواستم برایم فراهم می کرد. او 40 ساله بود که به دست من کشته شد. ولی در واقع من تحت تاثیر حرف های نامادری ام خام شدم و تصمیم به قتل پدرم گرفتم. چند ساله بودی که پدر و مادرت از هم جدا شدند؟ یک و نیم ساله بودم که پدر و مادرم از هم جدا شدند. در آن سال ها با مادربزرگم زندگی می کردم. وقتی هفت سال داشتم پدرم با نامادری ام ازدواج ...
عشق چیز عجیبی ست اما خطرات خاص خودش را دارد
نتوانستم بگویم آخ ، بلکه دلم آرام بگیرد ، مجبور بودم چون مادر اگر میفهمید بزرگ شدنم را باور نمیکرد ... دست سوخته أم را زیر سینی پنهان کردم چای را مقابلش گذاشتم و کنارش نشستم ، عشقت توی دلم مثل قند آب میشد و نمیدانستم از کجا باید شروع کنم.....باتردید گفتم :"مادرجان،اگر آدم عاشق باشد زندگی چقدر دلنشین تر بر آدم میگذرد ، نه؟" عینک مطالعه را از چشمش برداشت و نگاهش را به موهایم دوخت ، انگار که حساب ...
هشدار: چند کلمه با مدرسان دربارۀ شکسته نویسی
می آورد که می بینم آورده است. اصرار من به حدی است که حتی در پیام های روزمره ای هم که برای دختر نوجوانم می نویسم، از معیارنویسی دست نمی کشم، چون معتقدم اگر هر روز در صفحۀ تلفنش به جای صورتِ درس هایت را خواندی؟ ببیند: درساتو خوندی؟ ، توقع بیجایی است که پس از مدتی بتواند علامت جمع “ها” و “واو معدوله” را تشخیص دهد. دخترم بارها در جواب این پیام ها برایم نوشته است: مامان، آبرومو بردی جلوی دوستام با این ...
زنی که فکر می کرد سرطان دارد برای خودش هوو آورد / جواب آزمایش اشتباه بود اما شوهرش حاضر به طلاق زن دوم ...
از مرگم آسیب نبینند، به همین خاطر پیشنهاد ازدواج دوم را به همسرم دادم که ای کاش لال می شدم و هرگز چنین حرفی نمی زدم. مرد که برافروخته است رو به قاضی می گوید: زندگی ام را سیاه کرده بود جناب قاضی. بارها از او خواستم دست از رفتارهای بچگانه اش بردارد ولی گوشش بدهکار نبود. می گفت اگر مرا دوست داری باید هر چه می گویم گوش کنی ولی هر چه می گفتم بی فایده بود و مجبورم می کرد تا به حرفش گوش کنم و هنوز ...
پوریا در خانه اش دروبین داشت و از همه چی فیم گرفت با آن فیلم ....
شدت مرا کتک زد و بعد هم چاقویی زیر گلویم گذاشت و گفت یا امضاء کن یا می کشمت، خیلی ترسیده بودم، برای همین مجبور شدم سفته ها را امضاء کنم. از روزی که سفته ها را امضاء کردم، آرام و قرار ندارم و دائماً کابوس می بینم، وقتی مادرم متوجه اوضاع بد روحی ام شد، مجبور شدم همه واقعیت را برایش تعریف کنم. ارتباط و آشنایی با پویا بزرگ ترین اشتباه زندگی ام بود. چندین بار اقدام به خودکشی Suicide کردم که ...
بازی کثیف زن برای شوهرش لو رفت
باره بروز دادم و با ایرادگیری از همسرم، سعی می کردم سرشکستگی های قبلی ام را جبران کنم. پس از تولد دخترم با هر بهانه بی موردی قهر می کردم و به منزل مادرم می رفتم و پس از چند روز با تماس همسرم دوباره به منزل باز می گشتم. تکرار این ماجرا که بازی کثیفی هم بود همسرم را خسته کرده بود که روزی متوجه شدم او به خاطر عدم تمکین از من شکایت کرده است. وقتی این موضوع را فهمیدم بزرگ ترین ...
از زندگی خودم و خانوادهام شرمسارم
نفر ما نزد مادرم بازگشتیم. در این مدت مادرم در یک شرکت مشغول به کار شده بود ولی باز هم از نظر مالی در تنگنا بودیم. در این شرایط من ترک تحصیل کردم و خواهرم نیز در یک فروشگاه کار می کرد. از سوی دیگر، مادرم به مصرف شیشه معتاد Addicted شده بود و برای تأمین هزینه های اعتیادش دست به خرده فروشی مواد مخدر Drugs می زد. من هم که سرباز فراری بودم توسط دوستانم به سوی کارهای خلاف کشیده شدم تا این که ...
مرد قوی هیکل مرا پشت شمشادا برد و...
... مادر جوان که دیگر بغض گلویش را می فشرد در ادامه سخنانش گفت: با این حرف های شهریار به فضای سبز رفتم، اما کسی با آن مشخصات را ندیدم در حالی که به شدت ناراحت بودم ولی به خاطر حفظ آبرویم به هیچ کس چیزی نگفتم تا این که چند روز بعد، وقتی شهریار را به پارک بردم تا در حضور خودم بازی کند ناگهان آن مرد شیطان صفت را دیدیم و با پلیس Police تماس گرفتم. شایان ذکر است، متهم پس از اعتراف به اعمال زشت خود به مراجع قضایی معرفی شد. ...
4 طلاق عجیب در ایران که باور کردنشان سخت است
می خواهم ورزش کنم دعوا به راه می اندازد. او به خاطر این موضوع ساده و بی اهمیت هردویمان را خسته کرده و زندگی را به میدان جنگ تبدیل کرده است. برای همین از دست بهانه هایش خسته شدم و تصمیم به جدایی گرفتم. در ادامه همسر این مرد نیز به قاضی گفت: آقای قاضی من از همان روز اول هم به کوروش گفته بودم که دوست ندارم هیکلش بزرگ باشد. وقتی در کنارش راه می روم خجالت می کشم. برای همین بارها از او خواهش ...
از تصمیمات سیاست مدارانه داوران تا بلاتکلیفی 36 ساله کیوان کثیریان، خسرو نقیبی و سیدعبدالجواد موسوی فیلم ...
در دقیقه 10 پرت شوی در یک فضای وحشتناک جنگ. دیگر آن کامیونی سوار شدن را نفهمیدم و از علی باذل که کنارم نشسته بود پرسیدم نمی خواهد شروع کند؟ اشتباهش به نظرم تکیه دادن فیلمنامه به کاراکتر مهدی قربانی بود. قصه، قصه آن دار و دسته چهار نفره بود که یکی یکی از بین می روند وقتی بار را روی دوش یک بچه انداخت و خواست از معصومیت او استفاده کند قصه از دست رفت. کثیریان: ضمن اینکه مشکلم این است که ...
سروش جمشیدی؛ قبل و بعد از آقای مدیری
دلایلی نتوانستم در آن کار حضور پیدا کنم و واقعا هم از فرصتی که از دست رفته بود ناراحت بودم اما می خواهم بگویم که آن زمان، زمانش نبود و حتی آقای مدیری باید بعد از ساخت آن سریال کارهای دیگری مانند شب های برره و قهوه تلخ را می ساختند و پنج شش سال فاصله می افتادت و من در هیچ کدام از این کارها سهمی نداشتم، تا بالاخره به چیزی که می خواستم می رسیدم. الان با ذهنیتی که بعد از آن اتفاق ها برایم ایجاد شد و به ...
من اولین زن استنداپ کمدین ایران هستم
. همیشه فکر می کردم باید کارگردانی باشد که مرا ببیند و انتخاب کند. اما خدا خواست و من روی زانوی خودم بلند شدم. شاید باورتان نشود تمام کسانی که روزی مرا ندیده گرفتند و کمکم نکردند این روزها سمت من می آیند. حالا که اینطور است دوست دارید 5 سال دیگر کجا باشید؟ من بازیگری را خیلی دوست دارم. اما برای استنداپ کمدی برنامه ریزی زیادی دارم. می خواهم کنسرت های خنده مان را در سطح وسیع تر و ...
دانشگاه آزاد اسلامی فضای باز فرهنگی را برای دانشجویان به ارمغان آورده است
ادامه می دهم. * فکر می کنید که الآن دانشگاه آن فضایی که برای فعالیت شما لازم بوده در اختیارتان قرار داده است؟ - ترم اول که وارد دانشگاه شدم از امور فرهنگی سراغ کانون شعر و ادب را گرفتم که گفتند یکی دو ترم است که فعالیتی ندارد بعد خودم چون خیلی علاقه مند بودم که این فعالیت دوباره شروع شود و کانون دوباره احیا شود خیلی پیگیر بودم و رفت وآمدهای اولیه را انجام دادم تا اینکه ...
شمارش معکوس برای اعدام عامل تجاوز به 40 زن و دختر
دادن یک بسته پستی را دارد و من هم به قصد تحویل گرفتن بسته پستی سوار آسانسور شدم؛ اما زمانیکه به طبقه همکف رسیدم و قصد داشتم تا از آسانسور خارج شوم، ناگهان این فرد را در پارکینگ مشاهده کردم و این درحالی بود که پیش از آن به هیچ عنوان در ورودی مجتمع را برای او باز نکرده بودم. هنوز از آسانسور پیاده نشده بودم که مرد جوان مرا در مقابل در آسانسور نگه داشت و در حالیکه اجازه بسته شدن در آسانسور را نمی داد ...
دختر همسایه فرشته زندگی ام شد ولی وقتی او بارداربود، زن بیوه ای سرراهم قرار گرفت و..!
دیپلم گرفتم که پس از آن هم عازم خدمت سربازی شدم. روزهای پایانی خدمت را می گذراندم که روزی دختر همسایه توجه مرا به خودش جلب کرد. فرشته در همسایگی ما زندگی می کرد و در یک خانواده مذهبی و معتقد بزرگ شده بود. پس از خدمت، سعی کردم شغل مناسبی برای خودم پیدا کنم، اما هیچ کدام از شغل های بازار Store برایم جذاب نبود. ماه ها می گذشت و من همچنان شغلم را عوض می کردم این در حالی بود که فرشته دانشجوی ...
کل کل اینترنتی باعث قتل شد
به خاطر درگیری لفظی در فضای مجازی اعتراف کرد و در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران که ویژه رسیدگی به جرایم اطفال است پای میز محاکمه ایستاد. در جلسه دادگاه اولیای دم برای محمد درخواست قصاص کردند سپس محمد در جایگاه ویژه ایستاد و در تشریح جزئیات ماجرا گفت: از مدتی پیش با پسری 17 ساله به نام آرمان در فضای مجازی درگیری لفظی داشتم. من چند بار برای یک دختر نوجوان پیام گذاشته بودم و آرمان ...
پسر ناخلف به مرگ محکوم شد
جسدش را داخل صندوق عقب خودروی پدرم گذاشتم و در خیابان می چرخیدم که یکباره ماشین خراب شد. به همین دلیل به تعمیرگاه رفته بودم که کارگران با دیدن قطره های خون با پلیس تماس گرفتند. بعد از اقرارهای متهم پروین 37 ساله نیز بازداشت شد، اما جرمش را انکار کرد. متهمان روانه زندان شدند و در اولین جلسه رسیدگی به پرونده در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران سامان به قصاص و پروین به اتهام معاونت در قتل به 15 ...
حجاب اجباری به قدر قدرت و مصلحت شدنی است
گرفته ام شما هم بیایید با هم برویم تا هزینه اضافی نکنید. یکی از آنان جوانی اردبیلی بود و خیلی خوشش آمد از این رفتار من و گفت من اولین بار است که یک آخوند با معرفت می بینم. حدس من این بود که ایشان هنوز تجربه ارتباط با طلبه را نداشته است. خیلی اوقات اینطور است و نمی خواهم بگویم اگر تجربه هم می داشت حتما تجربه خوبی می بود اما حدس من آن بود. اتفاقا شماره مرا هم گرفت و هنوز گاهی در مسائل ...
دختر کارمند به بهانه خراب شدن لپ تاپ نزد من آمد و ..!
درآمد کارمندی نمی توانم هم اجاره خانه بدهم و هم هزینه های سنگین لباس و خریدهای متنوع همسرم را تأمین کنم. یک سال است خواهش کرده ام از خریدن لباس های گرانقیمت و مارک دار دست بردارد. اما گوش همسرم بدهکار این حرف ها نیست و معتقد است: اگر لباس ها برند نباشند آبروی آدم می رود. من از شما می پرسم آیا کفشی که مارک معروف نداشته باشد با کفش معمولی فرقی دارد؟خب؛ مهم این است که رنگ اجزای پوشش ما با هم هماهنگ ...
2 دوست شیطان صفت پدر خمارم در پایان شب نشینی من و خواهرم را ..!
مایحتاج زندگی، پدر و نامادری ام را راضی می کردند. این بود که دست خواهرم را گرفتم و آواره کوچه و خیابان شدیم. دیگر نمی خواستیم به خانه پدر بازگردیم به همین دلیل منزلی را در یکی از شهرک های حاشیه مشهد اجاره کردیم و به کیف زنی و جیب بری روی آوردیم. خواهر کوچک ترم یک بار توسط ماموران دستگیر و روانه زندان Prison شد. این بار نیز به همراه خواهرم محتویات کیف یک زن را سرقت کردم که آن زن متوجه شد و ... شایان ذکر است به دستور سرهنگ حمیدرضا علایی (رئیس کلانتری میرزاکوچک خان) دو دختر 20 و 23 ساله پس از انجام مشاوره های اجتماعی به دستگاه قضایی معرفی شدند ...
داستان 11 رهایافته ها از قصاص
تلاش گروه نجات برای آزادی آرمان بود که در زمان ارتکاب جرم تنها 16 سال داشت. آرمان که در زمان تأمین دیه از طرف گروه یاران نجات 18ساله بود، پدرش را از دست داده و مادرش بیمار بود. این بار برای آزادی او هنرمندان نقاش گرد هم آمدند تا نمایشگاهی برپا و باقی دیه را تأمین کنند. او به 150 میلیون تومان نیاز داشت تا خونبهای 250 میلیونی درخواست شده از طرف خانواده مقتول فراهم شود. این بار نوبت آرمان بود تا از پشت ...
پیرزن از کارهای کثیف دختر مطلقه اش پرده برداشت!
همسرم نیز از رفاه و آسایش خودم گذشتم تا تنها دخترم به سعادت و خوشبختی برسد به طوری که از 10 سال قبل وقتی از شوهرش طلاق گرفت یک طبقه از منزل مسکونی ام که با اجاره آن زندگی ام را می گذراندم به صورت رایگان در اختیارش گذاشتم تا مجبور به اجاره نشینی نباشد اما حالا با وجود این که خودش دختری 12 ساله دارد، آسایش و آرامش را از من سلب کرده است و به بهانه های مختلف مرا مورد ضرب و جرح قرار می دهد و به همه ...
از دعوا در تلگرام تا نزاع مرگ بار در خیابان
...: پسر نوجوانی که به خاطر دختر مورد علاقه اش در یک گروه تلگرامی با پسر دیگری درگیر شده و بعد او را در پارک به قتل رسانده بود، به حبس و پرداخت دیه محکوم شد و این حکم از سوی دیوان عالی کشور تأیید شد. به گزارش خبرنگار ما، مأموران سوم آبان سال 94 از مرگ مشکوک پسر جوانی باخبر شدند. آنها پس از حضور در محل و تحقیقات اولیه متوجه شدند مقتول پسر جوانی به نام شهروز است که با چاقو به سینه اش ...
هندوستان؛ همسایه کهن / عباس ملکی
چندین نسل گذشته کتاب های گلستان و بوستان او را می آموختند و در خاطر حفظ می کردند . او از تأثیر زبان فارسی در شبه قاره هند آگاه است: زبان فارسی در دربار امپراتوران مغول هند و به طور کلی در آسیای غربی زبان فرهنگ شمرده می شود و مانند زبان فرانسوی در اروپاست . سفر یک خانم گاندی به تهران در سال 1966 میلادی ایندیرا، دختر نهرو، حکومت را از طریق نخست وزیری به دست گرفت و توانست سیاست ...
آخرین استقبال/ بازگشت پیکر 3 دریانورد شهید سانچی پس از 40 روز
بود که تازه متوجه این مصیبت بزرگ شدیم. او در ادامه صحبت هایش می گوید: یسنا دختر مجید هنوز خیلی کوچک است. 4 سال بیشتر ندارد. برایش سخت است که در این سن و سال پدرش را از دست بدهد. همسر برادرم هم حال و روز خوبی ندارد. از لحظه شنیدن این خبر تا الان که 40 روز می گذرد، فقط اشک می ریزد و گاهی حالش بد می شود. پدرم هم که خودش مریض است و در این مدت حالش بدتر هم شده؛ پیش از این حادثه عمل باز قلب ...
استاندار وقت آذربایجان با گریه می گفت این افراد آذربایجانی نبودند!/ بیش از 300 مرکز فساد وابسته به رژیم ...
و پلیس درگیری صورت گرفت و سرگرد حق شناس رئیس کلانتری 6 تبریز اول تیر هوایی شلیک کرد تا مردم متفرق شوند ولی تیر دوم را به سوی مردم و هدف شلیک کرد تیر او به محمد تجلا یکی از مبارزان اصابت کرد و او در جا شهید شد. من در این لحظه دقیقاً در چهار راه فردوسی و خیابان جمهوری اسلامی جلوی دکه پلیس بودم که دیدم مردم به سرگرد حق شناس حمله کردند و سرگرد حق شناس و پاسبان ها کلاه در دست به طرف چهارراه ...