سایر منابع:
سایر خبرها
متن نوحه شهادت حضرت زهرا(س)
تو سایه ای کبودین داشت سر سالم به تن نمی خواهم شاد کن جان من که غمگین است رحم کن بر دلم که مسکین است روز اول که دیدمت گفتم آن که روزم سیه کند این است نکشد کس کمان عشق با زور عشق شاه همه سلاطین است بی رخت دین من همه کفر است با رخت کفر من همه دین است گه گهی یاد کن به دشنامم سخن تلخ ...
جزیره ای در گلوی مرگ
... مرگ، بازی قایم باشک بچه هاست که هر چند لحظه یک بار از جایی سرش را بیرون می آورد و می گوید: سک سک و مات و مبهوت نگاهش می کنیم که این چه طور پیدایمان کرد. مرگ، یک بار زیر آوار یقه را می چسبد، یک بار وسط دریا و حالا آسمان یاسوج، انگار گوشت تن ما زیادی به دهانش شیرین آمده است. کسی نیست بگوید ما مسلمانیم و کفار خوش خوراک تر هستند شاید سوگ نصیب دشمن بشود. اگر بپرسند کدام مرگ ...
امید جدید در دل خانواده ستایش قریشی
؟ دائم کنترلش کنم؟ نمی شه که. ولی می ترسم. یک نگاهش به نیایش است و نگاه دیگرش به منیراحمد. می خوای قنداقش رو باز کنم ببینیش؟ تو رو هم حتما قنداق می کردن. آرام و با وسواس پارچه های پیچیده دور نیایش را باز می کند و به پاهایش دست می کشد. به دنیا که اومد 3 کیلو بود. موقع زایمان هیچ بیمارستانی قبول نمی کرد. می گفتن تو 9 ماهت نیست و بچه به محض زایمان باید بره تو دستگاه. شکمم اصلا بزرگ نشده بود و خودم تا ...
هیچ زبانی برای توصیف فاطمه زهرا(س) به جز شعر وجود ندارد
... تک بیت های بی سر و سامان به دفترم در فصلِ بین زندگی و مرگ می دوم از من فراری اند نفس های آخرم از مردم تکیده ی این شهر خسته ام از حال و روز بی سر و سامان کشورم با حرف های هم من و مردم غریبه ایم انگار دیگران همه لال اند و من کرم ای کاش از این جهنم جبری رها شوم تا سر نهم به دامن پر مهر مادرم مادر ...
هم ناله با علی(ع) در فراق زهرا(س)
، بی رمق در بستر، خوابیده حالش نگران کننده است، علی(ع) جز برای کارهای ضروری از کنار بستر فاطمه جدا نمی شود. به بستر فاطمه افتاده و مولا پرستارش ببین حال پرستار و مپرس احوال بیمارش علی از چشم زهرا چشم خود را برنمی دارد مجسم می کند عشق و فداکاری و ایثارش فاطمه گاهی از شدت مرض بیهوش می شود و گاهی چشمهایش را باز می کند، مولا(ع) نگاهش را به صورت سیلی خورده همسر مظلومه اش ...
15 خرداد 20 متری اول
.../محمدرضا پوررمضان : برای نوشتن این گزارش چند روزی با خودم درگیر بودم و لحظه به لحظه اون روز را در ذهنم مرور می کردم، واقعیت اینه که تشخیص مرزهای دروغ و حقیقت تو این روزها اینقدر دشوار شده که هر انسانی برای گرفتن تصمیمات روزمره گاها دچار مشکلاتی می شود. این صحنه را تصور کنید : ( در ترافیک خیابان امیر مازندرانی همراه با همسر یا هر شخص دیگری با اتوموبیل شخصی خودتان در حرکت هستید، خانمی جوان با چادری که به کمر بسته و نوزادی که به دوش می کشد نزدیک می شود، با یک دستش ظرف اسپند را حمل می کند و با دست دیگرش از شما تقاضای کمک می کند، شما همزمان که به روی پریشان و خسته زن نگاه می کنید بین کمک کردن و نکردن گیر می ...
آیا یکی از بهترین نوازندگان آمریکا می تواند در یک ایستگاه متروی شلوغ خودی نشان دهد؟
گفتمان نیوز | از ایستگاه مترو لانفان پلازا بیرون آمد و کنار دیواری نزدیک یک سطل زباله ایستاد. از بسیاری جهات خیلی عادی بود: مردی جوان و سفیدپوست که شلوار جین و بلوز آستین بلندی به تن داشت و کلاه بیس بالِ تیم واشنگتن نشنالز سرش بود. از جعبه ای کوچک یک ویولن درآورد. درحالی که جعبۀ باز را جلوی پایش جابه جا می کرد، با چالاکی، چند دلار و مقداری پول خرد به عنوان دشت اول داخل جعبه انداخت و آن را طوری چرخاند تا رو به عابران پیاده قرار بگیرد، بعد هم شروع به نواختن کرد. ...
ماکاندو ؛ یک تئاتر عروسکی خوب
. وقتی برای اولین بار بر روی صحنه این نمایش رفتم، کاندیدای بازیگری شدم و اتفاقات خوبی برای این اثر افتاد. اجرای دوم آن در انتظامی هم موفق بود و وقتی خانم انصاری به من گفت قرار است باز هم همان نمایش را اجرا برویم، خیلی خوشحال شدم، به این دلیل که برایم نتایج خوبی به همراه داشت. دلم می خواست باز هم این اثر را اجرا بروم، با این که تجربیات خیلی زیادی به دست آورده ام. آن سال ها من 27، 28 ساله بودم و حالا ...
از تصمیمات سیاست مدارانه داوران تا بلاتکلیفی 36 ساله
تماشاگر را به سینما می کشاند و ما پس از انقلاب عکس آن عمل کردیم و ممنوع التصویری ها شکل گرفت، مهران مدیری وقتی داشت چهره می شد ممنوع التصویر شد، گلزار همینطور و ... نقیبی: در حالیکه تصویر شاخص من از جشنواره سی و ششم، هادی حجازی فر است در لاتاری که عکس آن دختر را در دست دارد و فریاد می زند. این تصویر یک ضدقهرمان سینمایی است. اینکه فیلم می تواند تو را به ضدقهرمان علاقه مند کند مانند آژانس ...
زنی که فکر می کرد سرطان دارد برای خودش هوو آورد / جواب آزمایش اشتباه بود اما شوهرش حاضر به طلاق زن دوم ...
برایش زحمت کشیده بودم به دست زن دیگری که قرار بود هوویم شود، بسپارم ولی چاره ای نداشتم و به دلیل علاقه زیاد به محمد و عشق به فرزندانم خودم را کنترل کردم و با مهتاب حرف زدم. ریحانه که با یادآوری خاطرات گذشته غم در چهره اش موج میزد، ادامه می دهد: در آن شب ماجرای زندگی ام و تصمیمی را که داشتم برای مهتاب تعریف کردم و او که نمی دانست زنی که می خواهد برای همسرش زن دوم انتخاب کند من هستم با چنین ...
نخستین شب شعر فاطمی "عقیق اشک" +گزارش تصویری و متن اشعار
کوثر کثیر ! حدیث کسا تویی آن منجی بزرگ که در هر سحر به او می گفت مادرم به تضرع بیا ! تویی آن راز سر به مهر که حافظ غریب وار می گفت صبح زود به باد صبا تویی هنگام حشر جز تو شفاعت کننده نیست تنهاتویی شفیعه روز جزا تویی در خانه تو گوهر بعثت نهفته است راز رسالت همه انبیا تویی آنان که خاک را به نظر کیمیا ...