سایر خبرها
قتل مادر و 2 کودک در خانه شیشه ای پدر
دادم و با روسری او و بعد بچه هایم را خفه کردم. وقتی دیدم دیگر زنده نیستند خواستم خودکشی کنم اما پشیمان شدم و دوباره شیشه کشیدم و آن دعوا را راه انداختم. با این اعترافات و با دستور بازپرس منافی آذر، عامل این قتل عام برای انجام تحقیقات تکمیلی دراختیار مأموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. اظهارات زن صاحبخانه زن صاحبخانه که هنوز باور ندارد مردی توانسته باشد چنین قتل عام هولناکی ...
فاجعه قتل همسر و 2 نوزاد به دست مرد شیشه ای
مرد شیشه ای پس از قتل همسر و دو کودک بی گناهش شیشه مصرف کرد و با راه انداختن دعوایی ساختگی از خانه خارج شد به این امید که پلیس او را بازداشت و راهی زندان کند و راز جنایتش مخفی بماند. به گزارش خبرنگار ما، صبح روز پنج شنبه 26 آبان ماه، مرد شیشه ای 27 ساله که شادمهر نام دارد پس از ایجاد مزاحمت برای همسایه شان در منطقه نعمت آباد تهران، با حکم قضایی راهی زندان فشافویه شد. در حالی که بستگان و همسایه های شادمهر گمان می کردند همسر 20 ساله و دو پسر 2 ساله و 15 روزه راهی خانه پدری در کرج شده اند، ساعت 15 عصر روز سه شنبه، سوم آبان ماه بود که شوهر خواهر شادمهر متوجه شد صاحبخانه شادمهر حکم تخلیه گرفته است بنابراین برای جمع کردن وسایل به آنجا رفت. این مرد پس از گشودن در خانه و استشمام بوی بد، خانه را گشت تا اینکه اجساد همسر و دو فرزند شادمهر را در کمد دیواری پیدا کرد و پلیس را از ماجرا باخبر کرد. لحظاتی بعد مأموران کلانتری خانی آباد در محل حادثه که طبقه چهارم آپارتمانی در کوچه شاهد سوم در خیابان طالقانی بود، حاضر شدند. پس از تأیید این خبر قاضی منافی آذر، بازپرس ویژه قتل از دادسرای جنایی تهران به همراه کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل به تحقیق پرداخت. نخستین بررسی ها نشان داد سه مقتول با فشار بر عناصر حیاتی گردن به وسیله پارچه یا روسری کشته شده اند. همچنین تیم پزشکی در معاینات اولیه در محل حادثه اعلام کرد از مرگ این سه نفر بیش از 10 روز گذشته است. نخستین تحقیقات حکایت از آن داشت عامل این جنایت پدر خانواده به نام شادمهر است که مدتی قبل معتاد به شیشه بوده و پس از درگیری با همسایه راهی زندان شده است. در تحقیقات بعدی مشخص شد شادمهر روز حادثه از روی بالکن خانه اش با صدای بلند به همسایه ها گفته است که سه نفر را به قتل رسانده و بعد در خانه همسایه را شکسته است، اما این متهم آن روز در بازجویی های مأمور کلانتری موضوع قتل را انکار کرده بود. از سوی دیگر بررسی ها نشان داد متهم پس از قتل درگیری ساختگی را به راه انداخته تا به این بهانه به زندان برود و این گونه وانمود کند که از قتل اعضای خانواده اش بی خبر بوده است. مأموران پلیس در ادامه جست وجو در محل حادثه با طناب دار آویزان به کمد دیواری روبه رو شدند که نشان می داد متهم پس از قتل تصمیم به خودکشی گرفته اما بعد از تصمیمش منصرف شده است. در حالی که تحقیقات پلیسی نشان می داد مظنون اصلی این حادثه شادمهر است، بازپرس منافی آذر برای روشن شدن موضوع راهی زندان فشافویه شد و از متهم بازجویی کرد. متهم در بازجویی ها به قتل همسر و دو فرزندش اعتراف کرد و مدعی شد از مدتی قبل با همسرش اختلاف داشته و روز حادثه پس از مصرف شیشه دست به این جنایت زده است. پس از اعلام این حادثه خبرنگار ما به محل حادثه رفت و با همسایه ها متهم گفت وگو کرد حرف های صاحبخانه صاحبخانه متهم گفت: چهار ماه قبل شادمهر طبقه چهارم خانه مرا اجاره کرد. آن زمان او یک پسر دو ساله داشت و همسرش هم باردار بود. او ابتدا مشکلی نداشت تا اینکه کم کم متوجه شدیم با همسرش اختلاف پیدا کرده است. وقتی موضوع را پیگیری کردیم، فهمیدیم او معتاد به شیشه است و همیشه توهم دارد. مدتی گذشت و حتی او اجاره اش را هم پرداخت نمی کرد و همیشه امروز و فردا می کرد. پس از این با بنگاه املاک درمیان گذاشتم و تصمیم داشتم او را از خانه ام بیرون کنم، اما به خاطر همسر باردارش که زن خوبی بود، تحمل کردیم و به او فرصت دادیم. مدتی قبل همسرش همراه پسر دو ساله اش به خاطر زایمان به خانه پدرش در کرج رفت و از آن روز به بعد ما همسرش را ندیدیم تا اینکه روز حادثه وقتی به خانه آمدم، متوجه شدم شادمهر در خانه طبقه دوم را شکسته است و پس از مزاحمت برای همسایه ها مأموران کلانتری او را بازداشت کرده و به زندان برده اند. ما فکر می کردیم همسر و دو فرزندش هنوز در کرج هستند و از طرفی هم تلفن خانواده همسرش را نداشتیم که از او خبری بگیریم تا اینکه وقتی از آنها خبری نشد به دادگاه رفتم و حکم تخلیه گرفتم. صبح روز سه شنبه با خانواده متهم تماس گرفتم و گفتم حکم تخلیه خانه ام را گرفته ام و به آنها گفتم که بوی بدی از خانه اش می آید و خواستم در خانه اش را باز و وسایلش را جمع کنند که عصر همان روز یکی از بستگانش به خانه اش آمد. وقتی در را باز کرد، بوی بدی همه جا را فرا گرفته بود. ابتدا فکر کردیم مواد غذایی فاسد شده است، اما وقتی جست وجو کردیم با اجساد خانواده اش در کمد دیواری روبه رو شدیم. آن روز متهم فریاد می زد خانواده ام را کشتم یکی از همسایه ها گفت: چند ماهی است این خانواده به این کوچه آمده اند. همسر متهم زن خوبی بود و همه همسایه ها از او راضی بودند، اما شوهرش مرد بداخلاقی بود که بعد ها فهمیدیم معتاد به شیشه است. چند روز قبل از حادثه برای زایمان به خانه مادرش رفت و از همسایه ها خداحافظی کرد و ما تا روز حادثه فکر می کردیم او هنوز خانه مادرش است. روز پنج شنبه دو هفته قبل بود که صدای این مرد را از بالکن خانه اش شنیدم. او فریاد می زد که همسایه ها همه از خانه هایشان بیرون آمدند. شادمهر با صدای بلند می گفت که اعضای خانواده اش را کشته است، اما هیچ کس حرف هایش را باور نمی کرد و همه می گفتند او شیشه مصرف کرده است و توهم دارد. پس از این او در خانه طبقه دوم همسایه شان را شکست و همسایه هم از ترس موضوع را به پلیس خبر دادند. مأموران پلیس دقایقی بعد به کوچه ما آمدند و این مرد را در ساختمان دستگیر کردند. مأموران پس از دستگیری حتی به خانه اش هم رفتند، اما او اجساد را بعد از قتل داخل کمد دیواری زیر پتو و لحاف پنهان کرده بود و به مأموران هم گفت که همسر و دو فرزندش خانه مادرزنش در کرج هستند تا اینکه روز سه شنبه مأموران به کوچه ما آمدند و اجساد این خانواده را کشف کردند. کوچه را ترس و وحشت فرا گرفت زن میانسالی از اهالی این کوچه گفت: ما همسر او را می شناختیم، اما خودش را زیاد ندیده بودیم. همسرش زن خوبی بود و من چند بار برای خرید سبزی و میوه با او به بازار رفتم که فهمیدم او زن مهربانی است. او وقتی به کرج رفت، از من خداحافظی کرد و من تا قبل از کشف جسدش فکر می کردم خانه مادرش است. وی ادامه داد: وقتی مأموران پلیس جسد زن جوان و دو فرزندش را از داخل خانه اش کشف کردند، ترس و دلهره همه کوچه را فرا گرفت به طوری که من آن شب تا صبح نخوابیدم. وی در پایان گفت: مسئولان برای افراد معتاد مخصوصاً جوان هایی که شیشه مصرف می کنند باید چاره ای بیندیشند تا خانواده ها شاهد اینگونه حادثه های دلخراش نباشند. گفت و گو با متهم چه مصرف می کنی؟ شیشه چقدر؟ خیلی زیاد. هر چه درآمد دارم شیشه می کشم. چه کاره ای؟ مغازه مبل فروشی و تعمیرات مبل در منطقه خلازیر دارم. پس وضع مالی خوبی داری؟ داشتم، اما از وقتی معتاد شدم زندگی ام خراب شد و پولی هم ندارم. با همسرت اختلاف داشتی؟ نه. اختلافی نداشتم. همسایه ها گفته بودند که با همسرت همیشه مشاجره داشتی؟ من اعتیاد داشتم و خرجی نمی دادم و از طرفی هم بدهکار بودم که خیلی به من و خانواده ام فشار می آورد. به چه کسی بدهکار بودی؟ به باجناقم مبلغ 60 میلیون تومان بدهکار بودم، اما 14 میلیون به او داده بودم. به خاطر چه بدهکار بودی؟ پول لازم داشتم، از او گرفتم و یک مقدار هم به خاطر دیه بود. کسی را زده بودی؟ بله. مدتی قبل باجناقم را کتک زدم که شکایت کرد و به دیه محکوم شدم با بدهی که به او داشتم شد 60 میلیون تومان. چرا با باجناقت دعوا کردی؟ او همیشه پشت سر من حرف می زد. احساس کردم در زندگی من دخالت می کند به همین دلیل از دست او خسته شده بودم که تصمیم گرفتم او را کتک بزنم. چرا اعضای خانواده ات را کشتی؟ بدهکاری به باجناقم همیشه به من استرس وارد می کرد. از سوی دیگر مادر زنم همیشه به من فشار می آورد که بدهی ام را به باجناقم بدهم. من هم پولی نداشتم که به او بدهم و همین موضوع باعث شد همیشه با همسرم درگیری داشته باشم. خیلی از زندگی خسته شده بودم تا اینکه تصمیم گرفتم به این زندگی پایان دهم. چرا پسر 2 ساله و پسر 15 روزه ات را کشتی؟ من تصمیم گرفتم خودم و همسرم را بکشم به همین خاطر حتی طناب دار هم آماده کردم تا پس از قتل همسرم، خودم را بکشم. وقتی همسرم را کشتم با خودم فکر کردم بچه هایم تنها می مانند به همین خاطر آنها را هم کشتم تا در آن دنیا همه با هم باشیم. پس چرا خودت را نکشتی؟ من ابتدا همسرم را با روسری سفید رنگی خفه کردم و بعد هم دو فرزندم را به همین گونه. وقتی تصمیم گرفتم خودم را بکشم ترسیدم و پشیمان شدم تا اینکه به بالکن رفتم و به همه گفتم خانواده ام را کشته ام، اما کسی باور نکرد تا اینکه در خانه همسایه را شکستم. پس از این پلیس آمد و مرا دستگیرکرد و به کلانتری برد. برای چه در کلانتری نگفتی که اعضای خانواده ات را کشتی؟ ترسیدم و خواستم به زندان بروم و مأموران را فریب دهم. آن روز شیشه هم مصرف کردی؟ بله. من قبل از قتل شیشه مصرف کردم و وقتی همه را کشتم، دوباره شیشه مصرف کردم و روی بالکن رفتم. ...
او همسرم را برای خودش صیغه کرده بود!
شمشیر او را به شدت زخمی کردم و مدتی هم فراری شدم. بعد چه شد؟ پس از آن او دوباره شماره خانه ما را به دست آورده بود و مزاحمت های تلفنی اش ادامه داشت و حتی در خیابان هم مزاحم همسرم می شد. یک بار دیگر او را کتک زدم تا اینکه او با همکاری یکی از دوستانش چهارگرم شیشه در خودرو من گذاشت و بعد هم به مأموران پلیس خبر داد. وقتی دستگیر شدم دادگاه برای من پنج سال حبس تعیین کرد و به زندان رفتم ...
جنایتکاران سرزمین سلطان سلیمان
موفق شد. این دفعه، پلیس واقعا نگران شده بود چون طی این سال ها هر بار علی به شکلی از زندان بیرون رفته بود، دست به قتل زده بود. نیروهای ویژه شروع به جستجوی مکان هایی کردند که او ممکن بود در آنجاها مخفی شود. بالاخره رد پای او در حوالی مرز سوریه پیدا شد. پلیس توانست علی کایا را در خانه یکی از دوستان قدیمی اش در یک روستای مرزی غافلگیر کرده و دستگیر کند و دوباره به همان زندانی که آخرین بار از ...
قتل مادر و 2 کودک در خانه شماره 6
با همسایه ام درگیر شدم و به زندان افتادم. در زندان شوهرخواهرم با من تماس گرفت و گفت که صاحبخانه حکم تخلیه خانه مان را گرفته است. درحالی که می دانستم اجساد در خانه ام است، به شوهرخواهرم گفتم برو و در را قفل کن. ولی او وقتی به خانه ما رفت، متوجه بوی تعفن شد و اجساد کشف شد. با این اعترافات، دستور تحقیقات بیشتر در این رابطه آغاز شد. گفت وگو با صاحبخانه متهم صاحبخانه متهم درباره این ...
گفت و گو با یک مرد روسپی!
مادرم راجع به اینکه من را ترک کرده بود باعث شد تا وقتی به سن بلوغ رسیدم از هر کسی محبت گدایی کنم. من به سنی رسیده بودم که آزادی داشتم و می توانستم هر وقت که دلم می خواست به خانه بیایم، هر وقت که دلم می خواست بیرون بروم. برای همین با دختران زیادی دوست می شدم و به خاطر پر کردن خلاهایم روابط عاطفی و جنسی با آنها برقرار می کردم. تا اینکه بعد از گذشت سه، چهار سال از مادرم و تمام دخترهایی که با آنها در ...
جزئیات 3 جنایت مرد شیشه ای در جنوب تهران
...، با او درگیر شدم. من 4ماهی می شد که کرایه خانه ام را پرداخت نکرده بودم و صاحبخانه حکم تخلیه گرفته بود. همه این اتفاقات تأثیر بدی در روح و روانم گذاشته بود به طوری که روز حادثه شیشه کشیدم و بعد از درگیری با همسرم، او را با روسری اش خفه کردم. آنقدر عصبی بودم که حتی به فرزندانم هم رحم نکردم و آنها را هم به قتل رساندم. پس از آن می خواستم خودم را حلق آویز کنم تا همه ما در آن ...
انتقام مرگبار برادرزن از شوهر خواهر - قاتل:مقتول باعث شد زندگی من و همسرم خراب شود
مردی که شوهر خواهر خود را قربانی یک انتقامجویی کرده بود، در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد. پنجم آبان سال 92 ماموران پلیس در جریان وقوع یک قتل قرار گرفتند و بلافاصله موضوع را در دستور کار خود قرار دادند و با حضور در محل حادثه در شهرک وایین شهریار به تحقیق در این رابطه پرداختند. با حضور ماموران مشخص شد که مرد 40 ساله ای مقابل خانه اش با شلیک سه گلوله به قتل رسیده است. با ...
اعدام 5 قاتل در سحرگاه زندان
رسانده بود روز گذشته اعدام شد.این مرد در اعتراف هایش گفت: روز حادثه همسرم می خواست از خانه بیرون برود و من مانع رفتنش شدم، او مرا هل داد و در یک لحظه عصبی شدم و تعادلم را از دست دادم به همین خاطر به او حمله کردم و او را کشتم. وقتی متوجه حضور دخترم شدم با 3 ضربه نیز او را هم به قتل رساندم چرا که نمی خواستم دخترم یتیم بزرگ شود.با اعتراف های این پدر بی رحم، شعبه 71 کیفری حکم قصاص را صادر و 7 دیوان آن را ...
قصاص 5 قاتل در زندان
به قتل رساند. وی در بازجویی گفت: من با شهباز اختلاف ملکی و حساب داشتم. روز حادثه، او به در خانه ما آمده و با همسرم مشاجره لفظی کرده بود. وقتی همسرم موضوع را به من گفت، عصبانی شدم و به سراغ او رفتم. او و پسرش با من درگیر شدند که من با چاقو ضربه ای به پسر و ضربه ای به پدر زدم که در جریان آن پدر فوت کرد. متهم در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران به قصاص محکوم شد. قتل تازه عروس ...
حادثه ها
خواستم این پول را به عنوان قرض به من بدهد تا در زمان مناسب این مبلغ را به او برگردانم. وی افزود: ولی همسرم کاری کرد که به شدت عصبانی شدم و تصمیم به جدایی گرفتم. او این پول را به من قرض داد ولی در ازایش از من چک به همان تاریخی که قرار بود این پول را برگردانم، گرفت. این کارش باعث شد من شوکه شوم. من شوهر این زن هستم و وقتی او مقابل طلبش از من چک می گیرد، پس هنوز به من اعتمادی ندارد. همسرم با این کارش باعث ...
5 قاتل در زندان رجایی شهر کرج به دار مجازات آویخته شدند
به گزارش کرج رسا ، نخستین محکوم به مرگ پدری بود که 14 بهمن ماه سال 86 همسر و دختر 3ساله اش را با ضربات چاقو به قتل رساند. این مرد پس از دستگیری گفت: مدت ها بود که با همسرم اختلاف داشتیم. او شب حادثه لباس هایش را پوشید و می خواست به حالت قهر خانه را ترک کند که مانعش شدم و از روی عصبانیت او و دخترم را که در حال گریه کردن بود، با ضربات چاقو به قتل رساندم. این مرد جنایتکار پس از محاکمه در شعبه71 ...
اسیدپاشی ؛ 8 روز پس از آزادی از زندان
. همین ها باعث شد ما از آن محله برویم. تا اینکه من به زندان افتادم. درمدتی که حبس بودم لحظه شماری می کردم که به خانه برگردم اما وقتی برگشتم فهمیدم که همسرم از من طلاق گرفته است. چرا به زندان افتادی؟ من مسافر کش بودم. 14آبان ماه سال گذشته در یکی از خیابان های تهران پلیس جلوی مرا گرفت و اقدام به بازرسی ماشینم کرد. آن روز مأموران 6گرم شیشه از ماشینم پیدا کردند. من خیلی تعجب کرده ...
گزارشی تلخ از روزگار مردان روسپی
، چهار سال از مادرم و تمام دخترهایی که با آنها در ارتباط بودم متنفر شدم تا جایی که تصمیم گرفتم از آن لحظه به بعد انتقام بگیرم. من در مسیری افتاده بودم که خودم هم از خودم متنفر شده بودم. به خاطر ظاهر مناسب و زیبایی که داشتم، می توانستم به راحتی از دخترها سو استفاده کنم. دخترهایی که خلا عاطفی داشتند را طی مدت یک روز به خودم وابسته می کردم و در نهایت آنها حاضر بودند برای با من بودن هر کاری کنند! ...