سایر منابع:
سایر خبرها
سلام الله علیک یا معز المومنین آقا با دستهای تو امضا شد برات اربعین آقا بازم روی نیاز از من بازم دست کرم با تو پیاده توی مشایه میرفتم هر قدم با تو بارونی شد چشم ترم وقتی رسیدم کربلا رو به گنبد دادم سلام یاد امام مجتبی پیرهن مشکی به تن دارم حسین و از حسن دارم ...
است او که بار بلای امت برد او که پا بر نجات خلق فشرد جگرش را زطعنه چنگ زدند به جبینش زکینه سنگ زدند بارها امت ستم گستر بر سرش ریختند خاکستر بر قدم هاش خار افشاندند کاذبش گفته ساحرش خواندند چون پدر با عدو تکلم کرد با لب غرق خون تبسم کرد بارها جان خویش داد زدست تا که ...
حرم سایه تو بال کبورترهاست آقام زائر تو فقط خوده زهراست آقام مزار خاکیت آخر دنیاست آقام ایشالله خیلی زود بقیع میشه آباد می سازیم صحنت رو شبیه گوهرشاد آقام آقام آقام تو خواب دیدم، نشسته به روی دوشم علم با چشم تر، با پیراهن سیاه اومدم تویِ صحنت برات عاشقونه سینه زدم ان شاء الله از قبرت غبارروبی میشه ضریحت تو ایران طلاکوبی میشه ...
طریق ، این روز بزرگ را عزیز و گرامی بدارید . در سوگ نبی جهان پُر از ماتم شد زین داغ گران قامت هستی خم شد دیوار و در مدینه فریادزنان می گفت دل فاطمه پُر از غم شد وفات پیامر اکرم (ص) بر شما تسلیت باد
مملکت و نبود امکانات آموزشی، او را مثل بسیاری از هم سن و سال هایش راهی مکتب خانه می کند. او در مصاحبه ای که در دهه 70 خورشیدی منتشر شده، خودش را این طور معرفی کرده است: در سال 1297 در مشهد به دنیا آمدم. پدرم هم کارگر بود. از اول عمرم در کوچه ارگ روبه روی باغ ملی بودم. پدرم در این محله، خانه کوچکی داشت که بعد از فوتش فروختیم و به خانه دیگری نقل مکان کردیم و من هنوز در همان جا سکونت دارم ...
(ع) گرفته شد؛ بر اساس این منابع، رویکرد حاکم بر مخالفت و اعتراض، نادرستی و خط بطلان بر این تصمیم و عملکرد و سیاست راهبردی امام مجتبی (ع) است. از این رو امام حسن (ع) به توجیه و اقناع آنان پرداخته و فواید پذیرش صلح را تبیین کرد. اعتراض افراد در ماجرای صلح امام حسن ( ع) بعضاً از سَر علاقه به آن حضرت و از این جهت بود که پس از سال ها، حکومت به دست اهل بیت ( ع) افتاد و اکنون این صلح اجباری ...
به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا ؛ آمدی جانم به قربان شما بابای من مهربان ساکن بر نیزه ها بابای من چه عجب که نیزه ها دست از سرت برداشتند نازنینم تو کجا اینجا کجا؟ بابای من جای تو آغوش من باشد نه در طشت طلا من بدم می آید از طشت طلا بابای من من که دلتنگ نوازش های دستان تو ام دست هایت را نیاوردی چرا؟ بابای من ...