سایر منابع:
سایر خبرها
...> 21 ساله بودم که معتاد شدم. چطور؟ اون موقع بابام برام یه ماشین خریده بود، برای تعمیر بردمش تعمیرگاه دوستم، منتظر شدم درست کنه که دیدم از چاله توی تعمیرگاه صدای فندک میاد، رفتم و دوستم را صدا زدم دیدم داره یه چیزی میکشه گفتم چیه، گفت می خوای امتحان کنی. خب بعد چه شد؟ بعد از سکوت طولانی می گوید: ای کاش نه می گفتم اما خجالت کشیدم و من هم کشیدم. می دونستی مصرف شیشه چه ...
کشور کریسمسو جشن میگیرن، ایرانیان مقیم خارج شب یلدا رو. درود بر خون آریاییتون. 10. ما همینجوریش توی ایران زندگی می کنیم دیگه انصاف نیست انگشتمونم بخوره به پایه میز. 11. یه بارم اومدم مغلطه کنم، اشتباهی سفسطه کردم تسمه تایمم پاره شد. 12. یه کنترل داریم تا منو میبینه بدون باطری هم کار میکنه. از بس که زدمش! 13. دختره هفت تا داداش داره بعدش پست گذاشته چرا کسی ...
شکایت کرده و فلان بلا رو سر من آورده ولی این بنده خدا کی از من شکایت کرده؟! توی اون برهه علی آقا با یه اسم هایی منو خطاب می کرد و روزنامه ها زود از من می پرسیدن که تو چه جوابی برای دایی داری... منم خامی می کردم و جواب علی آقا رو می دادم. کامل جواب می دادم و حالا که منطقی تر شدم و اون بچگی رو ندارم، قبول دارم که اشتباه کردم. الان اگر علی دایی توی گوش من هم بزنه حرفی نمی زنم و دوستش دارم... من چاکر ...
مشکلات و دغدغه های زندگی و برخی محدودیت های کاری جامعه هنری پرداختند. ایران ایران ، مقصد گردشگری سال 2016 پس از فراخوان دولت استرالیا برای سفر گردشگران به ایران، سی ان ان ایران را پنجمین کشور پرجاذبه جهانگردان در سال جدید میلادی معرفی کرد سی ان ان با تأکید بر اینکه به ایران بروید نگاه تان عوض خواهد شد، می نویسد: بهترین داستان ها از جاده هایی شروع می شود ...
...> محمدرضا زمانی هم که در افغانستان بود، همیشه در جهاد بود، در هرجایی که مشکلی پیش می آمد رضا شب و روز می دوید، همیشه می گفت کار دارم، کار دارم و حالا بازهم اشک مانع ادامه صحبت مادر می شود. * برایش مهم نبود کسی از او تشکر کند زینب خانواده اینگونه ادامه می دهد: این طور نبود که موضوع سوریه رفتن محمدرضا اتفاقی باشد، به نظر من او از همان بچگی راهش را انتخاب کرده بود، از 17 تا 20 ...