سایر منابع:
سایر خبرها
اینکه شخصیت های جذابی هم داشته باشیم برایمان مهم بود قبل از تولید برنامه با صدا پیشه ها و عروسک گردان ها تمرین کنیم و حدود بیست و دو جلسه تمرین 6 ساعته را پشت سر گذاشتیم تا آنها آماده باشند که بخش نمایشی مربوط به عوامل تولید کننده برنامه های شبکه کوچک را به شکل بداهه پیش برویم. این همان روشی است که در مجموعه موفق کلاه قرمزی امتحان شده و جواب داده و خود ما نیز چون تئاترهای کارگاهی با این روش زیاد ...
عزیمت بچه های روستا به جبهه این بود که پدرم خودش پیش قدم شد و با مینی بوس اش آنها را به مرکز سپاه اصفهان منتقل کرد. محمدرضا چه مدتی در جبهه حضور داشت و آیا از فعالیت هایش در صحنه دفاع مقدس هم اطلاع داشتید؟ ایشان همان سال 61 که راهی جبهه شد به منزل بازنگشت. می دانستیم که در عملیات رمضان حضور داشته است. بعد عملیات هیچ اطلاعی از وی نداشتیم و پرس و جوی ما در خصوص وضعیت او هم بی ...
اشتباهی است همین که بچه شما شعر و کتاب خواندن شما را می بیند، حتی اگر به ظاهر توجه نکند و یا اینکه در وسایلش کتاب وجود دارد، به وجود آن به عنوان یک امر عادی عادت می کند و به مرور با آن ارتباط برقرار می کند. برای بچه ها از کتاب ها شعر بخوانید و عکس های کتاب را به او نشان دهید. قطعا در سنین یک سال به بالا بدان توجه خوبی خواهد کرد. 2- سه تا شش سالگی بعد از سه سالگی ...
علیک کرد و گفت مرا می شناسی؟ کمی دقت کردم، گفتم نه، گفت من یکی از آن پنج نفری هستم که تو را اسیر کرد و به خانه ای روستایی برد، آن پیرمرد که به شما چایی داد پدرم بود. بعد از اینکه شما را بردم با من دعوای بدی کرد. چون قرآن در جیبت داشتی و پدرم دیده بود به من گفت تو خجالت نمی کشی یک بچه مسلمان را اسیر گرفتی؟ نان خودش و زنم را بر من حرام کرد تا وقتی که تو را آزاد کنم. هرچه گفتم به اسرا دسترسی ندارم ...
. می گویم کار شما از همه سخت تر است چون از بچه ها نگه داری می کنید بدون اینکه آن ها متوجه باشند و هیچ محبتی از آن ها نمی بینید؟ این بچه ها قادر به گفتار و حرکتی نبوده و دائم در مسیر بیمارستان و پرورشگاه هستند. در چشمانش نم اشک می نشیند می گوید: این طور نیست. یکی از بچه هایم در بیمارستان بستری بود به ملاقاتش رفتم. پرستارها می گفتند به محض اینکه من را دیده لبخند زده این لبخند برای من یک ...