سایر منابع:
سایر خبرها
ماموران قرار بگیرد تا این که با بازداشت مظنون پرونده، راز این سرقت عجیب برملا شد. سناریویی علیه پسرخاله زن جوان وقتی تحت بازجویی های پلیسی قرار گرفت، پرده از سناریوی سرقتشان برداشت و اقرار کرد: پسرخاله ام وضع مالی خوبی داشت، به همین خاطر با همدستی پسردایی و همسرم تصمیم گرفتیم نقشه ای طراحی کنیم و مقداری از طلاهای خاله و دلارهای پسرخاله ام را از خانه شان سرقت کنیم. در همین جریان ...
فقره کارت شارژ از طریق اغفال آقایان به وسیله تلفن همراه نیز اعتراف کرده است. وی گفت: این فرد که ذاتا صدای نازکی دارد با اندکی تقلید صدا سوژه های خود را به دام می انداخته و در ربایش دختر بچه نیز انگیزه خود را فرار از تنهایی عنوان کرده است. رئیس پلیس آگاهی استان کرمان از شهروندان خواست بی جهت به افراد غریبه اعتماد نکنند و در صورت مشاهده موارد مشکوک ضمن تماس با سامانه فوریت های 110، پلیس را در جریان موضوع قرار دهند. ...
22 دی ماه امسال زن جوانی با مراجعه به اداره پلیس آگاهی تهران مدعی شد شوهرش مورد آدم ربایی قرار گرفته است و آدم ربایان برای آزادی همسرش درخواست 400 میلیون تومان پول کرده اند، وی درباره جزئیات این آدم ربایی به مأموران گفت: همسر من سهراب در بازار آهن تهران مشول به کار است، صبح امروز بعد از اینکه شوهرم برای رفتن به محل کارش از منزل خارج شد، مرد ناشناسی با من تماس گرفت و گفت سهراب را ربوده ...
به گزارش خبرنگار ما، چند روز قبل مرد میانسالی مأموران پلیس تهران را از ماجرای ربوده شدن دامادش از سوی افراد ناشناس باخبر کرد. شاکی خودش را تاجر سرشناس آهن معرفی کرد و در توضیح ماجرا گفت: دامادم نیما هم در کار خرید و فروش آهن است و وضع مالی خوبی هم دارد. امروز صبح مرد ناشناسی با خانواده ام تماس گرفته و مدعی شده است که نیما را به گروگان گرفته و درخواست 400 میلیون تومان پول نقد کرده است. البته آدم ...
.... به این ترتیب او در عملیاتی ضربتی دستگیر شد اما هنوز معلوم نبود بر سر مرد ربوده شده چه بلایی آمده است. وقتی متهم تحت بازجویی قرار گرفت معلوم شد این آدم ربایی ساختگی است و هیچ کس ربوده نشده است. متهم گفت: چند روز قبل داماد شاکی که با من دوست است گفت مشکل مالی دارد و پدرزنش به او کمک نمی کند. به همین دلیل از من خواست با پدرزنش تماس بگیرم و بگویم او را دزدیده ام. او می خواست از این ...
: صبح فردای آن روز دیدم که داماد و برادرم به منزلمان آمدند و برادرم گفت می گویند حجت ترکش خورده است. (گریه) اما من گفتم نه. شهید شده است. پدر: برادر حاج خانم گفت حاجی! حجت زخمی شده اما من گفتم که چرا می گویید زخمی شده؟ دروغ نگویید. حجت شهید شده است. بعد آنها گریه کردند. من از چند روز قبل دلم خیلی بی قرار بود. متأسفانه خبر در محل ما پیچیده بود و هر کسی چیزی می گفت. بعضی می گفتند ...
20 روز اسارت در یک کمپ ترک اعتیاد، سناریوی خشنی بود که مرد جوان برای تصاحب غرفه پدری اش اجرا کرد. این مرد با اجیرکردن دو آدم ربا مستاجر پدرش را به شکنجه گاه برد تا بتواند کارهای تخلیه غرفه را به راحتی انجام دهد. به گزارش شهروند چند وقت پیش مرد جوان زمانی که از محل کارش که غرفه ای در یک مرکز تجاری بود، قصد رفتن به خانه شان را داشت، ناگهان دو مرد قوی هیکل را در مقابل خود دید. این دو مرد ...