نه بابا بد هکار تشریف د ارم. همه اینا رو گفتم که بگم والا قد یما که این طوری نبود . آد م های مناسب د ر زمان و مکان مناسب به هم تنه می زد ن یعنی د رست همون وقتی که کتاب و جزوه به د ست از پله های د انشگاه مید ویی که به کلاس شکوه همسرد اری برسی، اون آقا د رسخونه که همیشه رد یف جلو میشینه هم د اره مید وئه به همون کلاس د ر قسمت مرد ونه د انشگاه برسه. یه برخورد مهلک، پخش شد ن ورق و کاغذها، جمع شد ...
از بهار خواستیم این بازی مسخره را تمام کند ، اما بهار شروع به زد ن خود ش کرد و بعد گفت: آن را که پاکه، از محاسبه چه باکه؟ ثابت کنید ند زد ید ید ! امید : خب اوسکول مگه تبلتت سیم کارت ند اره؟ تماس بگیر ببین صد اش از کجا د رمیاد ؟ بهار: زنگ زد م، خاموشه... خود تو به اون راه نزن... تو اونقد ر باهوش هستی که تا تبلت رو می د زد ی خاموش کنی! فرناز: بهتره واژه د زد ی رو استفاد ه نکنیم ...
غنی برای مرد م باشند . مسئله مهم تر از عد م آموزش و فرهنگ سازی د ر این سال ها اقد اماتی است که مجلس نشینان نهم انجام د اد ه اند و د ر یک کلام می توان گفت از هیچ اقد امی برای نابود ی محیط زیست د ر این چهار سال فروگذار نکرد ه اند . مجلس نهم از هیچ اقد امی برای ضربه زد ن به محیط زیست فروگذار نکرد محمد د رویش، مد یر کل د فتر آموزش ومشارکت مرد می سازمان محیط زیست د رباره عملکرد ...
بلغارستان از جایگاه خود د ر اتحاد یه اروپا و منطقه بالکان استفاد ه خواهد کرد . معاون وزیر اقتصاد بلغارستان با تاکید بر انجام پروژه های مشترک المنافع اد امه د اد : د ولت بلغارستان از نوآوری های مشترکی که منافع هر د و کشور را تامین کند حمایت می کند . وی اد امه د اد : اگرچه روابط ایران و بلغارستان د ر حد توانمند ی ظرفیت های د و کشور نیست اما آمار 10 ساله اخیر حاکی از افزایش بیش از 10 برابری تجارت د و ...
! حالا این وسط این بند ه خد اها که آزاری به کسی ند ارن. اینا میان پولشونو میریزن و کیک شون رو می خورن و سرشونو میند ازن پایین میرن، مسئول جان روی صحبت من با شماست. مسئول جان، بیا یه بارم شد ه اینا رو د رک کن، د رسته این یه تفریحه واسشون که بیان د ورهمی بگیرن و یه کیکی با هم گاز بزنن ولی خب به مرور زمان اینها پیر میشن د یگه. بعد برمی گرد ن گذشته شون رو نگاه می کنن می بینن عمرشون رفت، عمرشون رفت اینا مسئول جان، لااقل کم کم به فکر آزمون ورود ی آسایشگاه ممتاز سالمند ان باش واسشون! ...
که نیست، فاصله اش هم د اره مد ام کمتر میشه و شد آنچه نباید می شد . آخرش هم بانوی محترم چهارتا جمله ناب اد بی (که انصافا از د هن زنجیر بچرخون محل هم نشنید ه بود م) نثارم کرد و راهی شد یعنی تا اون موقع فکر می کرد م طلبکارم، د ید م نه بابا بد هکار تشریف د ارم. همه اینا رو گفتم که بگم والا قد یما که این طوری نبود . آد م های مناسب د ر زمان و مکان مناسب به هم تنه می زد ن یعنی د رست همون وقتی که ...
نفس هایش را با دست در سینه کنترل کند . در آن سرما قطرات عرق از پیشانی اش می چکید : من فراموشی رو پیدا کردم . تو حصارهای پشت باغ اناری بستنش به ستون . نگاه ها به سمت او چرخید . پیدا شدن فراموشی و بازگشت پسرک اتفاق های خوبی بود که پشت سر هم برای آنها می افتاد . دلشوره همراه ترس که هیچ کاری را نمی توانست درست انجام بدهد راهی باغ اناری شدند . کسی نمی دانست با ترکیب کاری که آن دو انجام می دهند ...
: فیلم به خاطر حضور رضا عطاران در اکران فروش خوبی داشت. * سکانس به یاد ماندنی: بامزه ترین جای فیلم قسمتی است که در خانه جوان می رود به او می گوید چرا خیسی؟ اون تو همه خیسن؟ دهلیز | بهزاد * جنس کاراکتر: رضا عطاران در فیلم بسیار جدی دهلیز یکی از تلخ ترین بازی هایش را تجربه کرد. * تیپ ظاهری: مردی خسته و غمگین است که سنگین و با دست هایی داخل جیب راه می رود ...
تو آپارتمان ما یه مرد ی با زنش زند گی می کرد که د یگه اونجا زند گی نمی کنه چون تابستون قبل مرد . بعد از اینکه از تعویض روغن برمی گرد ه خونه پنج لیتر آب می خوره و می میره. زنش می گفت وقتی لیتر د وم آب رو د اشت می خورد بهش گفتم ممکنه بمیره اما اون به من گفت ساکت شو و به آب خورد ن اد امه د اد . زنش هم ناراحت میشه و میره خونه باباش. مرد وقتی لیتر پنجم رو تموم می کنه به زنش زنگ می زنه و میگه حس می کنه ...
فصل خونه تکونی که می شه انگار بعضی از وسایل زبون باز می کنن و به خانم خونه می گن ما رو هم تمیز کن. مثلا ظرف های بلوری که اون آخرهای ویترین خود شون رو قایم کرد ه بود ن و حتی خانم یاد ش رفته بود چنین چیزهایی رو به عنوان جهاز به خونه شوهرش آورد ه وگرنه صد بار سرکوفتش رو بهش می زد ، یهو به زبون میان و یکد فعه بهمون اشاره می کنن که بیا! بعد از ظرف ها، نوبت به تمیز کرد ن جاهای بکری می رسه که تا حالا ...
...! چند باری علیه ابتکار و مولاورد ی مصاحبه کرد ن. یه بارم که سر قضیه ممنوعیت خانم ها به سالن والیبال گفتن زن رو چه به والیبال د ید ن. زن باید بره خونه به شوهرد اری و بچه د اریش برسه. گفت: پس من چرا د ر جریان نبود م؟ گفتم: اون موقع شما خیلی د رگیر کار بود ی. یاد مه اصلا اخبار نگاه نمی کرد ی. کمی به فکر فرو رفت و د وباره زار زار زد زیر گریه. گفتم: باز چی شد ی؟! گفت: یاد اون د فعه هایی افتاد م که ...
: نه، نتیجه می گیریم که اصولگرایان انتخابات رو با اقتد ار برد ن. همین طور هاج و واج نگاهش کرد م و گفتم: بعد اون وقت تبخیر آب د ر ایران چه ربطی به برد اصولگرایان د اره؟ گفت: نمی د ونم د یگه. به من موضوع تبخیر آب رو د اد ن، گفتن راجع بهش توی اخبار سرچ کنم و یه جوری ماجرا رو وصل کنم به انتخابات اسفند . گفتم: بله... ولی من هنوز نفهمید م چه ربطی بین تبخیر و انتخابات هست. گفت: د یگه ربطش واسه وسط یاد د ...
خانه
