سایر منابع:
سایر خبرها
خدا رو شکر. _ ناشکری نمی کنم. شکر، صدهزار مرتبه شکر. حرفم چیز دیگه است. منظور اینه که دلم می خواست دانشگاه برم و نشد. زود شدم نون آور خونه. مریم گفت: برای همین میگم بیا و درس بخوون. خدا رو چه دیدی، شاید قبول شدی. اصلا چرا شاید؟ حتما قبول میشی اگه زحمت بکشی و وقت بذاری. عباس با تردید پرسید: آخه چه جوری؟ کِی وقت دارم برای درس خووندن؟ _ از همین فردا شروع کن ...
چشمای یه ایران پر کشیدی خوب بخوابی گودو اما نظر متفاوتی داشت: خوش به حالش راحت شد کاش منم یه روز اینقدر شهامت داشته باشم خودمو از طبقه سوم محل کارم بندازم پایین در انتها هم نظر فریدون: واقعاً دلم میشکنه. یه دختر با کلی آرزو و امید و کلی دلیل برای زندگی فقط بخاطر اینکه توی بد موقعیت جغرافیایی داره زندگی میکنه اینجوری از جونش بگذره ...
به سانسور نقشش در سریال ممنوعه واکنش نشان دارد و نوشت: ممنوعه که برای همه آزاد شد و برای من ممنوع ، خیلی وقت ها سکوت بهترین کاره ، ولی تو منطق من سکوت بخشی از ضعف میتونه باشه خیلی وقتا ، غر میزنم چون زحمت کشیدم ، حتی اگر ککه کسی هم نگزه ، همش حذف کردن رسمش نیست از نظر شما هست !؟ چشم هارا باید شست ... فکرها هم همین طور ... بازیگر نقش خلیل در سریال ممنوعه با انتشار متنی در اینستاگرام، از ...
...، ابعاد تازه ای از فساد اقنصادی این خانواده افشا می شود. بر اساس گزارش گاردین، خانواده علی اف جزء آن دسته از رهبران فعلی جهان است که نام وی در بین 11.9 میلیون فایل از اسناد فاش شده پاندورا به چشم می خورد. بی بی سی نیز در خصوص حجم فساد مالی علی اف و خانواده وی نوشت که آن ها متهم به غارت ثروت ملی شده اند. اسناد پاندورا نشان می دهد که الهام علی اف و مهربان علی علیوا در سال ...
فضای مجازی نباید مطرح بشه. دوما یه بسته تریاک بگیسر واسه ش خیال خودت و خودشو راحت کن . گلاب گفت: حالا من میگم دلم یه چیز شیرین میخواد دوس پسرم میگه یه قند بذار دهنت هانتر هم در انتقاد به این توئیت نوشت: میدونید کیا اینجوری پست هارو فیواستار میکنن؟ دخترایی که فکر می کنند مردانگی همینه؟ اگر ریشه یابی کنی این رفتارها واسه اینه که زن تست کنه این مرد تا کجا جلوش خم میشه و هر چقدر ...
حرف ها و قول و قرارهایش یک جمله اش دلم را می لرزاند باشه آقا اگه منو اینطوری بیشتر می پسندی باشه! کد ویدیو دانلود فیلم اصلی با افتخار من هم این حجاب را نگه می دارم مراسم تمام می شود. مثل بسیاری از مهمانان، دست دو پسر کوچکش را می گیرد و عزم رفتن می کند. صدایش می کنم او هم از جنس همان مهمان های خاصی است که قرار است تحفه ای از کربلا به دست دختران ...