سایر منابع:
سایر خبرها
"هاشمی " از یار می ماند و به دوست هم نمی رسد
رو وتجربه ی گذشته این را به اثبات می رساند . برای نمونه کافیست که آقای هاشمی رفع تحریم یا برگشت پول های بلوکه شده مثلاً از انگلیس یا اسرائیل(پول خرید سلاح از زمان طاغوت) یا ... در حال حاضر درخواستی را مطرح کند ببینید جواب چه خواهد شنید؟ ویا در چند وقت گذشته نامه نگاری ی درخواست عدم اعدام شهید شیخ النمر با "برادران عربستانی" چه باز خوردی داشت؟ و در محیط اقلیمی تنها نگاه متمرکز رسانه ها ی ضد ...
عکس/ خلبان بالگرد سانحه دیده اورژانس
[unable to retrieve full-text content] منبع: مشرق [unable to retrieve full-text content] منبع: مشرق کد مطلب : سایر اخبار
برخی کلید حل مشکلات اقتصادی را در واشنگتن و پاریس جستجو می کنند
به گزارش پایگاه 598، حسن رحیم پور ازغدی ظهر امروز در سخنرانی پیش از خطبه های نماز جمعه مشهد مقدس در صحن جامع رضوی و در جمع زائران و مجاوران اظهار داشت: امسال به نام سال اقتصاد مقاومتی در عرصه اقدام و عمل نامیده شده و به همین مناسبت چند نکته در این باب عرض می کنم، اولاً [...] به گزارش پایگاه 598 ، حسن رحیم پور ازغدی ظهر امروز در سخنرانی پیش از خطبه های نماز جمعه مشهد مقدس در صحن جامع رضوی و در جمع زائران و مجاوران اظهار داشت: امسال به نام سال اقتصاد مقاومتی در عرصه اقدام و عمل نامیده شده و به همین مناسبت چند نکته در این باب عرض می کنم، اولاً ما نیز به نوبه خود فقدان مرحوم آیت الله طبسی را تسلیت عرض می کنیم، خدمات زیادی پیش و پس از انقلاب داشتند و خدمات زیادی نیز برای زوار امام رضا(ع) در دوره ایشان صورت گرفت و امکاناتی برای زوار تمهید شد. وی افزود: از مزایای ایشان این بود که به خلاف بخشی از مسئولان، تا لحظه ای که از دنیا رفت در خانه پیش از انقلاب زندگی می کرد و با وجود شایعات زیاد، روشن شد ایشان در لحظه مرگ، خانه مسکونی اش همان خانه پیش از انقلاب بود و مثل برخی از مسئولان نبود که بعد از انقلاب، انقلابی شدند و یا برخی بعد از انقلاب تغییر رویه دادند و نوع زندگی آنها عوض شد. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی خاطرنشان کرد: چند حکم از سوی رهبری در مشهد صادر شد که یکی از آنها درباره آستان قدس بود از جمله اینکه ساخت و سازهای حرم منور و آستان قدس هرچه فایده داشته باید از این مرحله عبور کرد و باید برنامه ریزی جدی برای کمک به فقرا و محرومان کرد و اشتغال و کار برای جوانان در روستاها و شهرستانهای کوچک به شیوه های مختلف مثل مزارع و کارگاه ها در دستور کار قرار بگیرد و این پیام مهمی است. رحیم پور ازغدی تأکید کرد: با این همه سخت افزاری که در آستان قدس فراهم شده است از این پس باید به تعمیق نرم افزار حرم رضوی بپردازیم و این نیز در پیام رهبری مستتر بود و نباید زوار به زیارت جسمانی اکتفا کنند و باید زیارت عقلانی معرفتی صورت بگیرد و زوار به معارف الهی شان افزوده شود. وی تصریح کرد: این زیارت ها باید در اصلاح سبک زندگی ما، بازار و الگوی مصرف و خانواده ما و همچنین کاهش میزان طلاق و اعتیاد و رشوه و اختلاس تأثیر بگذارد، زیارتی اثرگذار است که اثبات کند زوار امام رضا(ع) نسبت به دیگران به سبک زندگی اسلامی مقیدتر هستند. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به اینکه مسافران مشهد، توریست نیستند و زائر امام هستند اظهار داشت: بیشترین آمار ورودی به کشور از داخل و خارج، مربوط به مشهد است و اینها برای زیارت می آیند، مشهد شهر زیارتی است نه سیاحتی البته سیاحت و تفریح نیز باید باشد. رحیم پور ازغدی تصریح کرد: بیشترین درآمد گردشگری مربوط به زوار امام است و اینها قبل از گردشگر، زائر هستند و باید در همه عرصه ها در این زمینه فرهنگ سازی کرد و نباید اجازه دهیم زائر امام رضا بودن تبدیل به تشریفات شود، مثلاً به برخی خادمی افتخاری بدهند و البته برخی خادم پروازی هستند، امام رضا(ع)، خادم پروازی نمی خواهد، از این به بعد کاری کنیم که هر کس که تولید بیشتری دارد و هنرمند و صنعتگری که بهتر کار می کند اینها خادم افتخاری شوند. وی با اشاره به اینکه همه باید برای خدا کار کنند و در نماز جمعه حاضر شوند، افزود: باید مراقب باشیم، مذهب امام رضا(ع)، مذهب اخلاص است، حضرت ضد تشریفاتی ترین شخصیت بود و زمانی که تظاهر می کردند می خواهند به ایشان احترام بگزارند سفره سلطنتی پهن می کردند در حالی که ایشان بین برده ها و کارگران غذا می خوردند. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی تأکید کرد: امام رضا(ع) می فرمودند: خدای ما یکی است، پدر ما و این بردگان یکی است و من با اینها هستم و نه با شما امیدوارم این مسئله صف اول نماز بودن و خادم امام بودن از حالت تشریفاتی خارج شود. رحیم پور ازغدی با اشاره به بحث اقتصاد مقاومتی تصریح کرد: دو اندیشه در جامعه ما و در میان نخبگان ما در ارتباط با این مقوله وجود دارد، ما با حسن ظن به قضیه نگاه می کنیم، اینکه برخی طرفدار وابستگی هستند تردیدی نیست، همان کسانی که به عنوان عامل نفوذی حضور دارند اینها هستند، اگر شبکه های نفوذ پیدا شود خواهید دید چقدر از اینها مانع رشد تولید و استعدادهای کشور بودند و هستند، البته ما فعلاً با این بخش کاری نداریم. وی گفت: یک تفکر این است که انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی دشمن ندارد، دشمنی ها همه عرَضی و مقطعی است و اگر هم هست دشمنی اقتصادی نیست و در عرصه اقتصاد، پروژه خصمانه وجود ندارد، اقتصاد اساساً عرصه مقاومت و مبارز نیست و استقلال اقتصادی امکان و معنا ندارد و معادل انزوای اقتصادی است. رحیم پور ازغدی بیان کرد: قطع وابستگی از دشمن غیر از قطع رابطه با جهان است، هیچ کس طرفدار قطع رابطه با جهان نیست، امام کجا قطع ارتباط با جهان را مطرح کرد؟ امام قطع ارتباط با جهانخواران را مطرح کرد، آن هم رابطه سلطه آمیز بود، جریاناول می گوید “مقصر تحریم ها ما بودیم” و ریشه آن را باید از نظر اینها در دهه 60 جستجو کرد. وی خاطرنشان کرد: تنش با قدرت های فاسد از نظر امام مطرح بود و نه تنش با دولت و ملتها، برخی اصل این شعارها را عامل دشمنی و تحریم ها می دانند و می گویند بعد از دهه 60 انقلاب تمام شده است، راه حل مشکلات اقتصادی از نظر اینها داخلی نیست و کلید حل مشکلات اقتصادی در پاریس و لندن و واشنگتن است و در اختیار نخبگان نیست و کلید بیرون کشور است. این تفکر، عادی سازی روابط، انقلاب زدایی، مکتب زدایی از روابط بین الملل و ارزش زدایی از مناسبات با جهان خارج و آمریکا را مطرح می کند. رحیم پور ازغدی افزود: دیدید آل سعود گفت جمهوری اسلامی باید مشخص کند حکومت است یا انقلاب، جواب این است که ما یک حکومت انقلابی هستیم، اما برخی به همین جمع بندی آل سعودی رسیده اند و راه حل مسائل اقتصادی را در انتخاب میان انقلابی بودن و یا حاکم بودن جستجو می کنند زیرا حاکم انقلابی بودن سخت است و هزینه دارد. وی افزود: اگر این گونه بود چه نیازی به چند صد هزار شهید بود؟ اگر قرار بود جلب اعتماد آمریکا شود چرا شما؟ خود شاه که بهتر بود زیرا اگر وی می ماند خاطر آمریکا جمع تر بود، اگر قرار بود پیشرفتی صورت بگیرد باید زمان شاه صورت می گرفت. ده ها هزار مستشار در این کشور بودند اما دانشگاه های ما تولید علمی نداشتند و صادراتمان جر نفت نبود. رحیم پور ازغدی تصریح کرد: امام جواب شما را از همان اول داد و قبل از آن قرآن جواب شما را داده است، این اندیشه می گوید غرب به تعهداتش وفا می کند و هرچه بارها دیده اند که عمل نمی کنند باز می گویند عمل می کنند و می گویند “آمریکا با ما مشکل ذاتی ندارد و باید حمایت قاطعی نیز از جنبش آزادی بخش یمن و سوریه و بحرین نکنیم زیرا به ما ربط ندارد و باید به غرب اطمینان دهیم کاری به اینها نداریم و اطمینان دهیم که حتی قدرت دفاعی خودمان را نیز تقویت نمی کنیم و موشک نمی سازیم”. وی گفت: آمریکایی ها پیغام می دهند که “اگر می خواهید اقتصاد شما خوب شود نهادهای انقلابی را منحل کنید” و از زمان امام نیز این را می گفتند، “80 درصد مردم شما در انتخابات باشند این دموکراسی را قبول نداریم و باید حقوق اقلیت های جنسی را نیز رعایت کنید!”، اینها مسئله احکام قطعی اسلام را نیز مانع اقتصاد می دانند. مگر با ترکیه همین کار را نکردند و نگفتند “باید اقرار کنید زنای محصنه جرم نیست”؟ رحیم پور ازغدی خاطرنشان کرد: به ترکیه گفتند “این را قبول کن تا تصمیم بگیریم جزو اتحادیه اروپا بشوی یا نه”، فکر می کنند اگر حتی این همه عقب نشینی بکنیم آنها به ما کمک می کنند، خود آمریکا 50 میلیون آدم گرسنه دارد، چه کسی می تواند و می خواهد به شما کمک کند؟ اما ساده لوحی در این زمینه وجود دارد. وی افزود: اینها با اصل نظام مخالف بودند و تا زمانی که دست از ماهیت انقلابی و اسلامی خود برنداریم اینها از ما راضی نمی شوند و باید بگوییم “غلط کردیم انقلاب کردیم” و برای اینکه درس عبرت بقیه شویم عقب نشینی بیشتری می خواهند. رحیم پور ازغدی افزود: اقتصاد مقاومتی یک اصطلاح من درآوردی نیست، بلکه در علم اقتصاد کلاسیک و اقتصاد آکادمیک غرب، صحبت از مقاوم سازی اقتصاد است، فرض کنید ما ابرقدرت منطقه نیستیم و یکی از چهار قدرت جهان در تعیین سرنوشت جهان نیستیم که همه اینها را هستیم و این را خود دشمنان اعتراف کرده اند، در این بازار سیاه و ناسالم جهان، اقتصاد یک کشور اگر قدرت انعطاف علمی و اقتصادی نداشته باشد شکست می خورد. وی با اشاره به اینکه اقتصاد قوی باید منعطف باشد، گفت: اقتصاد مقاومتی یعنی اقتصاد کشور شکننده نباشد و فرمان آن دست خارج نباشد و معطوف به منافع ملی ما باشد و رو به رشد باشد. همه اقتصادهای موفق به نحوی هستند که در برابر تلاطم بین الملل مقاوم باشند. اقتصاد مقاومتی عیوب خود را سریع پیدا می کند و آسیب پذیری را کاهش می دهد و تولید و توزیع را فعال می کند و بانک ها و مالیات را سیاستگذاری مجتهدانه و به روز می کند. رحیم پور ازغدی تأکید کرد: نظریه پردازان می گویند اقتصاد در صورتی پیشرفت می کند که شکننده نباشد، اقتصاد مقاومتی مبنای کاملاً علمی دارد. وی گفت: جنگ اقتصادی کاملاً وجود دارد و باید در برابر آن آماده باشیم، در ادارات حکومتی ما باید شعبه قرارگاه اقتصادی وجود داشته باشد تا مقابل سقوط تولید کننده را بگیرد. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی تصریح کرد: باید مقابل عوامل ضدتولید و مقابل کسانی که رشد تولید را مانع شده اند ایستاد، مقام معظم رهبری فرمودند نزدیک 60 درصد کارگاه ها تقریباً خوابیده است و با وجود عقب نشینی مقطعی و تاکتیکی در مسائل هسته ای، این طرف به تعهدات خود عمل کرده است و طرف مقابل خیر، و تحریم ها را به شکل مختلف بازمی گرداند و نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا نیز نشان دادند به این قرارداد پایبند نیستند اما هنوز هم برخی کلید را دست آمریکایی ها می دانند و حتی اگر وفا کنند مشکل حل نمی شود، مشکل در داخل کشور باید حل شود. رحیم پور ازغدی تصریح کرد: اگر تمام تحریم ها را بردارند، تمامی موانع برداشته شد و تازه فضا برای کار باز شده است، مانع برداشته شدن به معنای حرکت که نیست، حرکت در درون باید انجام شود، موانع بوروکراتیک باید برداشته شود، صد مانع به اسم استعلام برای تولیدکننده نگذارید. وی بیان کرد: کاری کنید که اگر کسی توان و سرمایه دارد با رغبت سراغ شما بیاید، مدارک را یک بار از وی بخواهید، رفع موانع تولید احتیاط است، اگر راست می گویید در برابر واردات احتیاط کنید، چرا گرانترین ماشین های دنیا در تهران جولان می دهد؟ تشریفاتی ترین کالاهای دنیا در کشور ما است. این کشوری است که تحریم است؟ عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: اینها خیانت و یا حماقت است، پیشنهاد این است که یک قرارگاه قوی بیاید و موانع تولید را بردارد، بروید از اینها سؤال کنید تا بگویند چرا، عمده موانع دولتی و حکومتی و واردات و مالیات و سیاست غلط بانکها است. رحیم پور ازغدی افزود: کلید در داخل کشور است و نه در واشنگتن، آنها به شما کلید نمی دهند بلکه قفل می دهند، چرا آمریکا یی ها باید منافع و خیر ما را بخواهند؟ منطقی است؟ چرا دنبال منافع خود هستند؟ بخشی از سیاست های ما مانع اقتصاد مقاومتی هستند و بدون برداشتن اینها اقتصاد مقاومتی شکل نمی گیرد، خصومت هایی علیه اقتصاد مقاومتی وجود دارد که باعث ناکارآمدی می شود. وی گفت: رسیدن به اهداف بدون اقتصاد مقاومتی، یعنی اقتصاد علمی و آگاهانه و عدالت محور و توأم با عزت امکان پذیر نیست، تحریم ها از سال 58 شروع شد و ربطی به مسائل هسته ای نداشت، چند ماه پس از انقلاب تحریم ها شروع و در سالهای اخیر تشدید شد، اما از ابتدای انقلاب بود. استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به اقسام مختلف تحریم ها از ابتدای انقلاب افزود: اگر اقتصاد داخل درست مدیریت شود در برابر تحریم ها از پای در نمی آییم، اگر خانواده دارای مشکل اقتصادی بودجه خود را درست تنظیم نکند قطعاً شکست می خورد. رحیم پور ازغدی افزود: ژاپن و آلمان حتی الآن هم استقلال ندارند، اما پیشرفت اقتصادی آنها به خاطر این بود که مصرف کمتر و تولید بیشتر داشتند و با کار به اینجا رسیدند، فرض کنید رئیس جمهور بعدی آمریکا آمد و همه تحریم ها را برگرداند، این احتمال که هست، آیا با امید و شادی کاذب ایجاد کردن، اقتصاد کشور راه می افتد و یا این فریب افکار عمومی است. وی بیان کرد: فرض کنید همه پولها برگشت، اگر الگوی مصرف درست نشود تمام این پول تمام می شود و به واردات و تورم می افزاید، باید واقع بین باشیم و امیدوار، اینها با تحریم می خواستند بیکاری و تورم را افزایش دهند و رفتار جمهوری اسلامی را تغییر دهند و مردم را خسته و به آنها تلقین کنند که “اگر شعار مرگ بر آمریکا نباشد شما همه میلیاردر هستید”. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی تأکید کرد: هدف بعدی اینها تغییر اصل حکومت است و حتی در انتخابات هم حضور داشتند و لیست دادند، آنها گفتند “باید کسانی که همفکر ما هستند آنها بیایند و نه آنهایی که بر سر مبانی انقلاب هستند” ولی این معنایش این نیست که لیست های داده شده در انتخابات، لیست انگلیسی و آمریکایی بود. رحیم پور ازغدی افزود: آنها می گویند “اگر می خواهید اقتصادتان با یک بِشکن حل شود با صدای آرام بگویید اشتباه کردیم” و بعد می گویند “همین را بلند بگویید”، آنها دنبال تغییر میان مدت و بلندمدت هستند و اینها همان استکبار قرآنی هستند. وی گفت: قصص قرآنی نیز ناظر به آینده برای درس دادن به ما است، با کسانی روبه رو هستیم که طرح های سعادت بخش را واژگون و ارزشها را نابود می کنند و لباس اصلاح پوشیده اند و قرآن راجع به همین ها می گوید. اینها هدفشان دنیا است و به آخرت کاری ندارند و حریص ترین موجودات برای ماندن در این دنیا هستند. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی تأکید کرد: اینها طرفدار ایدئولوژی حسنه الدنیا هستند، چرا کسانی فکر می کنند اینها دشمن نیستند و به اینها می توان دل باخت؟ اینها کافر و منافق هستند و قرآن به اینها اشاره کرده است. چرا به اینها اعتماد می کنید و لبخند می زنید؟ وقتی لبخند زدی و قدم زدی رویت می شود بگویی مرگ بر آمریکا؟ حد نگه داریم، مذاکره روشن بود برای چه بود، برای مسئله هسته ای بود نه در حوزه دیگری و نه در مقدمه احیای رابطه با آمریکا. رحیم پور ازغدی تصریح کرد: کسانی به قصد خدمت به کشور، می گویند آمریکا دشمن انقلاب اسلامی نیست، باید تکلیفمان را روشن کنیم و این مسئله در تصمیمات اقتصادی ما دخالت دارد. اینها دشمن هستند یا نه؟ برنامه آینده چیست؟ پیشرفت در اقتصاد مقاومتی است یا در سازش اقتصادی؟ وی گفت: قرآن می فرماید “اینها هر پیمانی که با شما می بندند در نخستین فرصت آن را زیر پا می گذارند”، صهیونیست ها کتاب خدا و دین را زیر پا می گذارند و دنبال علمی هستند که به دیگران صدمه بزنند. رحیم پور ازغدی تصریح کرد: الگوی مصرف ما بسیار خطرناک است و جزو ملت های مسرف هستیم و خدا از اسراف کننده بدش می آید، طبق آمار جهانی و داخلی جزو مصرف کننده ترین ملتهای دنیا هستیم و با این طرز مصرف نمی توانیم به اقتصاد مقاومتی ادامه دهیم، بسیاری از خانواده های غیرمسلمان را دیده ام که مصرف کمتری از ما دارند. وی افزود: ما طبقه محرومی داریم که ندارند مصرف کنند اما بسیاری بیش از نیاز مصرف می کنند، ملت ایران مصرفش از تولید و وارداتش از صادراتش بیشتر است، در کشورهای پیشرفته دیده ایم که ساده تر زندگی می کنند، در حوزه انرژی، ایران جزو 10 یا 12 کشور پرمصرف جهان است. رحیم پور ازغدی گفت: ایران سه برابر متوسط جهان انرژی مصرف می کند، هر 10 سال هم مصرف انرژی در کشورمان دو برابر می شود و این یعنی مصرف انرژی ایران 5 برابر اندونزی پرجمعیت ترین کشور مسلمان دنیا است. وی افزود: مصرف سرانه انرژی ما دو برابر چین و چهار برابر هند است، مصرف سرانه برق در ایران سه برابر میانگین جهانی است، ما جزو 16 کشور پرمصرف برق در جهان هستیم و سومین مصرف کننده گاز در جهان هستیم. رحیم پور ازغدی بیان کرد: ظرف 7 سال، مصرف گاز در ایران 2٫5 برابر شده است، در آب، از 70 درصد کشورهای جهان مصرف بیشتری داریم، مشکل آب خوردن و کشاورزی در 20 سال آینده داریم، مصرف نان ایران سه برابر اروپایی ها است، ایران بالاتر از میانگین جهان شکر مصرف می کند و در مورد روغن هم همین طور. وی گفت: مصرف در کشور سال به سال بیشتر می شود، تولیدکننده ما تا به مشکلی می خورد تولیدش را کم می کند و قاچاق هم کنترل نمی شود و کالای تجملی روز به روز بیشتر مصرف می شود. ملتی که مشکل تروریسم را حل کرد مگر نمی تواند قاچاق را حل کند؟ رحیم پور ازغدی خاطرنشان کرد: اقتصاد و تولید نباید سیاستش دائم عوض شود، هر انتخاباتی که می شود از یک سال مانده به انتخابات، فضا انتخاباتی می شود و بعد، زمان صرف تصفیه و تغییر اتوبوسی هستیم و بعد هم زمینه سازی برای انتخابات بعد، دولت و مجلس باید اختیاراتش مشخص شود، نمی توانیم یک سیاست بانکی اعلام کنیم و بعد رهایش کنیم، باید تولیدکننده وضعیتش مشخص باشد، از سوی دیگر نظارت بر قوانین باید شکل بگیرد، ما خلأ قانونی نداریم، تراکم قانونی داریم و اجرا نمی شود. نظام پاداش و تنبیه باید برقرار شود. Let’s block ads! (Why?) منبع: 598 کد مطلب : سایر اخبار ...
عکس/ شکوفه های بهاری در قم
[unable to retrieve full-text content] منبع: مشرق [unable to retrieve full-text content] منبع: مشرق کد مطلب : سایر اخبار
عکس/ مسافران نوروزی در چابهار
[unable to retrieve full-text content] منبع: مشرق [unable to retrieve full-text content] منبع: مشرق کد مطلب : سایر اخبار
حسن رحیم پور ازغدی : برخی کلید حل مشکلات اقتصادی را در واشنگتن و پاریس جستجو می کنند
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: نظریه پردازان می گویند اقتصاد در صورتی پیشرفت می کند که شکننده نباشد، اقتصاد مقاومتی مبنای کاملاً علمی دارد. به گزارش میدان72 ، حسن رحیم پور ازغدی ظهر امروز در سخنرانی پیش از خطبه های نماز جمعه مشهد مقدس در صحن جامع رضوی و در جمع زائران و مجاوران اظهار داشت: امسال به نام سال اقتصاد مقاومتی در عرصه اقدام و عمل نامیده شده و به همین مناسبت چند نکته در این باب عرض می کنم، اولاً ما نیز به نوبه خود فقدان مرحوم آیت الله طبسی را تسلیت عرض می کنیم، خدمات زیادی پیش و پس از انقلاب داشتند و خدمات زیادی نیز برای زوار امام رضا(ع) در دوره ایشان صورت گرفت و امکاناتی برای زوار تمهید شد. وی افزود: از مزایای ایشان این بود که به خلاف بخشی از مسئولان، تا لحظه ای که از دنیا رفت در خانه پیش از انقلاب زندگی می کرد و با وجود شایعات زیاد، روشن شد ایشان در لحظه مرگ، خانه مسکونی اش همان خانه پیش از انقلاب بود و مثل برخی از مسئولان نبود که بعد از انقلاب، انقلابی شدند و یا برخی بعد از انقلاب تغییر رویه دادند و نوع زندگی آنها عوض شد. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی خاطرنشان کرد: چند حکم از سوی رهبری در مشهد صادر شد که یکی از آنها درباره آستان قدس بود از جمله اینکه ساخت و سازهای حرم منور و آستان قدس هرچه فایده داشته باید از این مرحله عبور کرد و باید برنامه ریزی جدی برای کمک به فقرا و محرومان کرد و اشتغال و کار برای جوانان در روستاها و شهرستانهای کوچک به شیوه های مختلف مثل مزارع و کارگاه ها در دستور کار قرار بگیرد و این پیام مهمی است. رحیم پور ازغدی تأکید کرد: با این همه سخت افزاری که در آستان قدس فراهم شده است از این پس باید به تعمیق نرم افزار حرم رضوی بپردازیم و این نیز در پیام رهبری مستتر بود و نباید زوار به زیارت جسمانی اکتفا کنند و باید زیارت عقلانی معرفتی صورت بگیرد و زوار به معارف الهی شان افزوده شود. وی تصریح کرد: این زیارت ها باید در اصلاح سبک زندگی ما، بازار و الگوی مصرف و خانواده ما و همچنین کاهش میزان طلاق و اعتیاد و رشوه و اختلاس تأثیر بگذارد، زیارتی اثرگذار است که اثبات کند زوار امام رضا(ع) نسبت به دیگران به سبک زندگی اسلامی مقیدتر هستند. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به اینکه مسافران مشهد، توریست نیستند و زائر امام هستند اظهار داشت: بیشترین آمار ورودی به کشور از داخل و خارج، مربوط به مشهد است و اینها برای زیارت می آیند، مشهد شهر زیارتی است نه سیاحتی البته سیاحت و تفریح نیز باید باشد. رحیم پور ازغدی تصریح کرد: بیشترین درآمد گردشگری مربوط به زوار امام است و اینها قبل از گردشگر، زائر هستند و باید در همه عرصه ها در این زمینه فرهنگ سازی کرد و نباید اجازه دهیم زائر امام رضا بودن تبدیل به تشریفات شود، مثلاً به برخی خادمی افتخاری بدهند و البته برخی خادم پروازی هستند، امام رضا(ع)، خادم پروازی نمی خواهد، از این به بعد کاری کنیم که هر کس که تولید بیشتری دارد و هنرمند و صنعتگری که بهتر کار می کند اینها خادم افتخاری شوند. وی با اشاره به اینکه همه باید برای خدا کار کنند و در نماز جمعه حاضر شوند، افزود: باید مراقب باشیم، مذهب امام رضا(ع)، مذهب اخلاص است، حضرت ضد تشریفاتی ترین شخصیت بود و زمانی که تظاهر می کردند می خواهند به ایشان احترام بگزارند سفره سلطنتی پهن می کردند در حالی که ایشان بین برده ها و کارگران غذا می خوردند. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی تأکید کرد: امام رضا(ع) می فرمودند: خدای ما یکی است، پدر ما و این بردگان یکی است و من با اینها هستم و نه با شما امیدوارم این مسئله صف اول نماز بودن و خادم امام بودن از حالت تشریفاتی خارج شود. رحیم پور ازغدی با اشاره به بحث اقتصاد مقاومتی تصریح کرد: دو اندیشه در جامعه ما و در میان نخبگان ما در ارتباط با این مقوله وجود دارد، ما با حسن ظن به قضیه نگاه می کنیم، اینکه برخی طرفدار وابستگی هستند تردیدی نیست، همان کسانی که به عنوان عامل نفوذی حضور دارند اینها هستند، اگر شبکه های نفوذ پیدا شود خواهید دید چقدر از اینها مانع رشد تولید و استعدادهای کشور بودند و هستند، البته ما فعلاً با این بخش کاری نداریم. وی گفت: یک تفکر این است که انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی دشمن ندارد، دشمنی ها همه عرَضی و مقطعی است و اگر هم هست دشمنی اقتصادی نیست و در عرصه اقتصاد، پروژه خصمانه وجود ندارد، اقتصاد اساساً عرصه مقاومت و مبارز نیست و استقلال اقتصادی امکان و معنا ندارد و معادل انزوای اقتصادی است. رحیم پور ازغدی بیان کرد: قطع وابستگی از دشمن غیر از قطع رابطه با جهان است، هیچ کس طرفدار قطع رابطه با جهان نیست، امام کجا قطع ارتباط با جهان را مطرح کرد؟ امام قطع ارتباط با جهانخواران را مطرح کرد، آن هم رابطه سلطه آمیز بود، جریاناول می گوید “مقصر تحریم ها ما بودیم” و ریشه آن را باید از نظر اینها در دهه 60 جستجو کرد. وی خاطرنشان کرد: تنش با قدرت های فاسد از نظر امام مطرح بود و نه تنش با دولت و ملتها، برخی اصل این شعارها را عامل دشمنی و تحریم ها می دانند و می گویند بعد از دهه 60 انقلاب تمام شده است، راه حل مشکلات اقتصادی از نظر اینها داخلی نیست و کلید حل مشکلات اقتصادی در پاریس و لندن و واشنگتن است و در اختیار نخبگان نیست و کلید بیرون کشور است. این تفکر، عادی سازی روابط، انقلاب زدایی، مکتب زدایی از روابط بین الملل و ارزش زدایی از مناسبات با جهان خارج و آمریکا را مطرح می کند. رحیم پور ازغدی افزود: دیدید آل سعود گفت جمهوری اسلامی باید مشخص کند حکومت است یا انقلاب، جواب این است که ما یک حکومت انقلابی هستیم، اما برخی به همین جمع بندی آل سعودی رسیده اند و راه حل مسائل اقتصادی را در انتخاب میان انقلابی بودن و یا حاکم بودن جستجو می کنند زیرا حاکم انقلابی بودن سخت است و هزینه دارد. وی افزود: اگر این گونه بود چه نیازی به چند صد هزار شهید بود؟ اگر قرار بود جلب اعتماد آمریکا شود چرا شما؟ خود شاه که بهتر بود زیرا اگر وی می ماند خاطر آمریکا جمع تر بود، اگر قرار بود پیشرفتی صورت بگیرد باید زمان شاه صورت می گرفت. ده ها هزار مستشار در این کشور بودند اما دانشگاه های ما تولید علمی نداشتند و صادراتمان جر نفت نبود. رحیم پور ازغدی تصریح کرد: امام جواب شما را از همان اول داد و قبل از آن قرآن جواب شما را داده است، این اندیشه می گوید غرب به تعهداتش وفا می کند و هرچه بارها دیده اند که عمل نمی کنند باز می گویند عمل می کنند و می گویند “آمریکا با ما مشکل ذاتی ندارد و باید حمایت قاطعی نیز از جنبش آزادی بخش یمن و سوریه و بحرین نکنیم زیرا به ما ربط ندارد و باید به غرب اطمینان دهیم کاری به اینها نداریم و اطمینان دهیم که حتی قدرت دفاعی خودمان را نیز تقویت نمی کنیم و موشک نمی سازیم”. وی گفت: آمریکایی ها پیغام می دهند که “اگر می خواهید اقتصاد شما خوب شود نهادهای انقلابی را منحل کنید” و از زمان امام نیز این را می گفتند، “80 درصد مردم شما در انتخابات باشند این دموکراسی را قبول نداریم و باید حقوق اقلیت های جنسی را نیز رعایت کنید!”، اینها مسئله احکام قطعی اسلام را نیز مانع اقتصاد می دانند. مگر با ترکیه همین کار را نکردند و نگفتند “باید اقرار کنید زنای محصنه جرم نیست”؟ رحیم پور ازغدی خاطرنشان کرد: به ترکیه گفتند “این را قبول کن تا تصمیم بگیریم جزو اتحادیه اروپا بشوی یا نه”، فکر می کنند اگر حتی این همه عقب نشینی بکنیم آنها به ما کمک می کنند، خود آمریکا 50 میلیون آدم گرسنه دارد، چه کسی می تواند و می خواهد به شما کمک کند؟ اما ساده لوحی در این زمینه وجود دارد. وی افزود: اینها با اصل نظام مخالف بودند و تا زمانی که دست از ماهیت انقلابی و اسلامی خود برنداریم اینها از ما راضی نمی شوند و باید بگوییم “غلط کردیم انقلاب کردیم” و برای اینکه درس عبرت بقیه شویم عقب نشینی بیشتری می خواهند. رحیم پور ازغدی افزود: اقتصاد مقاومتی یک اصطلاح من درآوردی نیست، بلکه در علم اقتصاد کلاسیک و اقتصاد آکادمیک غرب، صحبت از مقاوم سازی اقتصاد است، فرض کنید ما ابرقدرت منطقه نیستیم و یکی از چهار قدرت جهان در تعیین سرنوشت جهان نیستیم که همه اینها را هستیم و این را خود دشمنان اعتراف کرده اند، در این بازار سیاه و ناسالم جهان، اقتصاد یک کشور اگر قدرت انعطاف علمی و اقتصادی نداشته باشد شکست می خورد. وی با اشاره به اینکه اقتصاد قوی باید منعطف باشد، گفت: اقتصاد مقاومتی یعنی اقتصاد کشور شکننده نباشد و فرمان آن دست خارج نباشد و معطوف به منافع ملی ما باشد و رو به رشد باشد. همه اقتصادهای موفق به نحوی هستند که در برابر تلاطم بین الملل مقاوم باشند. اقتصاد مقاومتی عیوب خود را سریع پیدا می کند و آسیب پذیری را کاهش می دهد و تولید و توزیع را فعال می کند و بانک ها و مالیات را سیاستگذاری مجتهدانه و به روز می کند. رحیم پور ازغدی تأکید کرد: نظریه پردازان می گویند اقتصاد در صورتی پیشرفت می کند که شکننده نباشد، اقتصاد مقاومتی مبنای کاملاً علمی دارد. وی گفت: جنگ اقتصادی کاملاً وجود دارد و باید در برابر آن آماده باشیم، در ادارات حکومتی ما باید شعبه قرارگاه اقتصادی وجود داشته باشد تا مقابل سقوط تولید کننده را بگیرد. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی تصریح کرد: باید مقابل عوامل ضدتولید و مقابل کسانی که رشد تولید را مانع شده اند ایستاد، مقام معظم رهبری فرمودند نزدیک 60 درصد کارگاه ها تقریباً خوابیده است و با وجود عقب نشینی مقطعی و تاکتیکی در مسائل هسته ای، این طرف به تعهدات خود عمل کرده است و طرف مقابل خیر، و تحریم ها را به شکل مختلف بازمی گرداند و نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا نیز نشان دادند به این قرارداد پایبند نیستند اما هنوز هم برخی کلید را دست آمریکایی ها می دانند و حتی اگر وفا کنند مشکل حل نمی شود، مشکل در داخل کشور باید حل شود. رحیم پور ازغدی تصریح کرد: اگر تمام تحریم ها را بردارند، تمامی موانع برداشته شد و تازه فضا برای کار باز شده است، مانع برداشته شدن به معنای حرکت که نیست، حرکت در درون باید انجام شود، موانع بوروکراتیک باید برداشته شود، صد مانع به اسم استعلام برای تولیدکننده نگذارید. وی بیان کرد: کاری کنید که اگر کسی توان و سرمایه دارد با رغبت سراغ شما بیاید، مدارک را یک بار از وی بخواهید، رفع موانع تولید احتیاط است، اگر راست می گویید در برابر واردات احتیاط کنید، چرا گرانترین ماشین های دنیا در تهران جولان می دهد؟ تشریفاتی ترین کالاهای دنیا در کشور ما است. این کشوری است که تحریم است؟ عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: اینها خیانت و یا حماقت است، پیشنهاد این است که یک قرارگاه قوی بیاید و موانع تولید را بردارد، بروید از اینها سؤال کنید تا بگویند چرا، عمده موانع دولتی و حکومتی و واردات و مالیات و سیاست غلط بانکها است. رحیم پور ازغدی افزود: کلید در داخل کشور است و نه در واشنگتن، آنها به شما کلید نمی دهند بلکه قفل می دهند، چرا آمریکا یی ها باید منافع و خیر ما را بخواهند؟ منطقی است؟ چرا دنبال منافع خود هستند؟ بخشی از سیاست های ما مانع اقتصاد مقاومتی هستند و بدون برداشتن اینها اقتصاد مقاومتی شکل نمی گیرد، خصومت هایی علیه اقتصاد مقاومتی وجود دارد که باعث ناکارآمدی می شود. وی گفت: رسیدن به اهداف بدون اقتصاد مقاومتی، یعنی اقتصاد علمی و آگاهانه و عدالت محور و توأم با عزت امکان پذیر نیست، تحریم ها از سال 58 شروع شد و ربطی به مسائل هسته ای نداشت، چند ماه پس از انقلاب تحریم ها شروع و در سالهای اخیر تشدید شد، اما از ابتدای انقلاب بود. استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به اقسام مختلف تحریم ها از ابتدای انقلاب افزود: اگر اقتصاد داخل درست مدیریت شود در برابر تحریم ها از پای در نمی آییم، اگر خانواده دارای مشکل اقتصادی بودجه خود را درست تنظیم نکند قطعاً شکست می خورد. رحیم پور ازغدی افزود: ژاپن و آلمان حتی الآن هم استقلال ندارند، اما پیشرفت اقتصادی آنها به خاطر این بود که مصرف کمتر و تولید بیشتر داشتند و با کار به اینجا رسیدند، فرض کنید رئیس جمهور بعدی آمریکا آمد و همه تحریم ها را برگرداند، این احتمال که هست، آیا با امید و شادی کاذب ایجاد کردن، اقتصاد کشور راه می افتد و یا این فریب افکار عمومی است. وی بیان کرد: فرض کنید همه پولها برگشت، اگر الگوی مصرف درست نشود تمام این پول تمام می شود و به واردات و تورم می افزاید، باید واقع بین باشیم و امیدوار، اینها با تحریم می خواستند بیکاری و تورم را افزایش دهند و رفتار جمهوری اسلامی را تغییر دهند و مردم را خسته و به آنها تلقین کنند که “اگر شعار مرگ بر آمریکا نباشد شما همه میلیاردر هستید”. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی تأکید کرد: هدف بعدی اینها تغییر اصل حکومت است و حتی در انتخابات هم حضور داشتند و لیست دادند، آنها گفتند “باید کسانی که همفکر ما هستند آنها بیایند و نه آنهایی که بر سر مبانی انقلاب هستند” ولی این معنایش این نیست که لیست های داده شده در انتخابات، لیست انگلیسی و آمریکایی بود. رحیم پور ازغدی افزود: آنها می گویند “اگر می خواهید اقتصادتان با یک بِشکن حل شود با صدای آرام بگویید اشتباه کردیم” و بعد می گویند “همین را بلند بگویید”، آنها دنبال تغییر میان مدت و بلندمدت هستند و اینها همان استکبار قرآنی هستند. وی گفت: قصص قرآنی نیز ناظر به آینده برای درس دادن به ما است، با کسانی روبه رو هستیم که طرح های سعادت بخش را واژگون و ارزشها را نابود می کنند و لباس اصلاح پوشیده اند و قرآن راجع به همین ها می گوید. اینها هدفشان دنیا است و به آخرت کاری ندارند و حریص ترین موجودات برای ماندن در این دنیا هستند. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی تأکید کرد: اینها طرفدار ایدئولوژی حسنه الدنیا هستند، چرا کسانی فکر می کنند اینها دشمن نیستند و به اینها می توان دل باخت؟ اینها کافر و منافق هستند و قرآن به اینها اشاره کرده است. چرا به اینها اعتماد می کنید و لبخند می زنید؟ وقتی لبخند زدی و قدم زدی رویت می شود بگویی مرگ بر آمریکا؟ حد نگه داریم، مذاکره روشن بود برای چه بود، برای مسئله هسته ای بود نه در حوزه دیگری و نه در مقدمه احیای رابطه با آمریکا. رحیم پور ازغدی تصریح کرد: کسانی به قصد خدمت به کشور، می گویند آمریکا دشمن انقلاب اسلامی نیست، باید تکلیفمان را روشن کنیم و این مسئله در تصمیمات اقتصادی ما دخالت دارد. اینها دشمن هستند یا نه؟ برنامه آینده چیست؟ پیشرفت در اقتصاد مقاومتی است یا در سازش اقتصادی؟ وی گفت: قرآن می فرماید “اینها هر پیمانی که با شما می بندند در نخستین فرصت آن را زیر پا می گذارند”، صهیونیست ها کتاب خدا و دین را زیر پا می گذارند و دنبال علمی هستند که به دیگران صدمه بزنند. رحیم پور ازغدی تصریح کرد: الگوی مصرف ما بسیار خطرناک است و جزو ملت های مسرف هستیم و خدا از اسراف کننده بدش می آید، طبق آمار جهانی و داخلی جزو مصرف کننده ترین ملتهای دنیا هستیم و با این طرز مصرف نمی توانیم به اقتصاد مقاومتی ادامه دهیم، بسیاری از خانواده های غیرمسلمان را دیده ام که مصرف کمتری از ما دارند. وی افزود: ما طبقه محرومی داریم که ندارند مصرف کنند اما بسیاری بیش از نیاز مصرف می کنند، ملت ایران مصرفش از تولید و وارداتش از صادراتش بیشتر است، در کشورهای پیشرفته دیده ایم که ساده تر زندگی می کنند، در حوزه انرژی، ایران جزو 10 یا 12 کشور پرمصرف جهان است. رحیم پور ازغدی گفت: ایران سه برابر متوسط جهان انرژی مصرف می کند، هر 10 سال هم مصرف انرژی در کشورمان دو برابر می شود و این یعنی مصرف انرژی ایران 5 برابر اندونزی پرجمعیت ترین کشور مسلمان دنیا است. وی افزود: مصرف سرانه انرژی ما دو برابر چین و چهار برابر هند است، مصرف سرانه برق در ایران سه برابر میانگین جهانی است، ما جزو 16 کشور پرمصرف برق در جهان هستیم و سومین مصرف کننده گاز در جهان هستیم. رحیم پور ازغدی بیان کرد: ظرف 7 سال، مصرف گاز در ایران 2٫5 برابر شده است، در آب، از 70 درصد کشورهای جهان مصرف بیشتری داریم، مشکل آب خوردن و کشاورزی در 20 سال آینده داریم، مصرف نان ایران سه برابر اروپایی ها است، ایران بالاتر از میانگین جهان شکر مصرف می کند و در مورد روغن هم همین طور. وی گفت: مصرف در کشور سال به سال بیشتر می شود، تولیدکننده ما تا به مشکلی می خورد تولیدش را کم می کند و قاچاق هم کنترل نمی شود و کالای تجملی روز به روز بیشتر مصرف می شود. ملتی که مشکل تروریسم را حل کرد مگر نمی تواند قاچاق را حل کند؟ رحیم پور ازغدی خاطرنشان کرد: اقتصاد و تولید نباید سیاستش دائم عوض شود، هر انتخاباتی که می شود از یک سال مانده به انتخابات، فضا انتخاباتی می شود و بعد، زمان صرف تصفیه و تغییر اتوبوسی هستیم و بعد هم زمینه سازی برای انتخابات بعد، دولت و مجلس باید اختیاراتش مشخص شود، نمی توانیم یک سیاست بانکی اعلام کنیم و بعد رهایش کنیم، باید تولیدکننده وضعیتش مشخص باشد، از سوی دیگر نظارت بر قوانین باید شکل بگیرد، ما خلأ قانونی نداریم، تراکم قانونی داریم و اجرا نمی شود. نظام پاداش و تنبیه باید برقرار شود. منبع : خبرگزاری تسنیم کد مطلب : سایر اخبار ...
رئیس جمهور عازم پاکستان شد
[unable to retrieve full-text content] رئیس جمهوری اسلامی ایران دقایقی قبل تهران را به مقصد اسلام آباد پاکستان ترک کرد. منبع: مشرق [unable to retrieve full-text content] رئیس جمهوری اسلامی ایران دقایقی قبل تهران را به مقصد اسلام آباد پاکستان ترک کرد. منبع: مشرق کد مطلب : سایر اخبار ...
عکس/ طاق نصرت بانک ملی
[unable to retrieve full-text content] طاق نصرت بانک ملی در خیابان فردوسی تهران. منبع: مشرق [unable to retrieve full-text content] طاق نصرت بانک ملی در خیابان فردوسی تهران. منبع: مشرق کد مطلب : سایر اخبار
فیلم/ 5 گل زیبا از یوهان کرایف فقید
[unable to retrieve full-text content] یوهان کرایف ستاره سابق تیم ملی فوتبال هلند و باشگاه های آژاکس و بارسلونا پس از مدت ها مبارزه با سرطان ریه در سن 68 سالگی درگذشت. منبع: مشرق [unable to retrieve full-text content] یوهان کرایف ستاره سابق تیم ملی فوتبال هلند و باشگاه های آژاکس و بارسلونا پس از مدت ها مبارزه با سرطان ریه در سن 68 سالگی درگذشت. منبع: مشرق کد مطلب : سایر اخبار ...
نقش یک جریان خاص سیاسی در حذف جمعیت از برنامه ششم
معاون وزیر بهداشت در یک سخنرانی عمومی اصل بحران جمعیت را زیر سوال برد و مدعی شد که ایران در وضع عروسی جمعیتی است و اطلاعات جمعیتی را ناقص به مقام معظم رهبری رسانده اند! گروه اجتماعی مشرق- بحران جمعیت ایران به واسطه کاهش بی سابقه نرخ باروری به عنوان یکی از عجایب جمعیت شناسی در دنیا [...] معاون وزیر بهداشت در یک سخنرانی عمومی اصل بحران جمعیت را زیر سوال برد و مدعی شد که ایران در وضع عروسی جمعیتی است و اطلاعات جمعیتی را ناقص به مقام معظم رهبری رسانده اند! گروه اجتماعی مشرق- بحران جمعیت ایران به واسطه کاهش بی سابقه نرخ باروری به عنوان یکی از عجایب جمعیت شناسی در دنیا مطرح است، چنان که یکی از دانشمندان برجسته غربی در این زمینه می گوید: “کاهش نرخ باروری در ایران طی 30 سال گذشته حیرت انگیز و معادل70 درصد بوده است. این میزان یکی از سریع ترین و چشمگیرترین آمارهای کاهش باروری در تاریخ بشر است”(1). این کاهش شدید نرخ باروری سبب شده است که اکنون ایران یکی از سه کشوری باشد که جمعیتش، سریع ترین حرکت به سمت مرزهای سالخوردگی را دارد (2). همین شرایط باعث شد که مقام معظم رهبری در سالیان اخیر بیش از 20 بار در مورد مسئله جمعیت صحبت نمایند و از آن جمله، بگویند: “برای آن دشمنانی که ... اشاره کردم، بهترین چیز این است که ایران یک کشوری باشد با بیست – سی میلیون جمعیّت، که نصف این جمعیّت هم کهن سال و میان سال و از کارافتاده باشند؛ این برایشان بهترین چیز است؛ [اگر] برای این برنامه ریزی بتوانند بکنند، حتماً می کنند، پول بتوانند خرج کنند، حتماً خرج می کنند” (04/03/1393) با توجه به وضعیت فوق الذکر و سخنان مکرر مقام معظم رهبری پیرامون اهمیت مسئله جمعیت، این توقع وجود داشت که تمام ارکان نظام برای فایق آمدن بر بحران جمعیت بسیج شوند؛ توقعی که نه تنها برآورده نشد، بلکه بعضا حرکاتی در جهت تشدید بحران جمعیت نیز صورت پذیرفت. مجلس شورای اسلامی هیچ قانونی در راستای عملی کردن سیاست های کلی جمعیت تصویب نکرد و حتی قانون ضدجمعیت تنظیم خانواده را نیز لغو نکرد. در قوه قضائیه نیز مدعی العمومی یافت نشد که احساس وظیفه کرده، در پرونده 250 هزار سقط جنین غیرقانونی سالیانه (3) که به یک قتل عام تمام عیار شبیه است، ورود کند. دولت هم بودجه ای برای افزایش مرخصی زایمان در نظر نگرفت (4)، به زوجین نابارور کمک قابل توجهی نکرد و البته وزارت بهداشت نیز به رویه ضدجمعیتی خود در عمده موارد ادامه داد (3)، تا جایی که معاون بهداشت وزیر بهداشت در یک سخنرانی عمومی اصل بحران جمعیت را زیر سوال برد و مدعی شد که ایران در وضع عروسی جمعیتی است! و اطلاعات جمعیتی را ناقص به مقام معظم رهبری رسانده اند! (5) اکنون به واسطه مطرح شدن برنامه ششم توسعه، قسمت دیگری از بی توجهی به بحران جمعیت را شاهد هستیم، چنان که مسئله جمعیت که در پیش نویس این برنامه مورد توجه قرار گرفته بود، از متن برنامه به صورت یکجا حذف شده است (6). اما این که چگونه امری به این مهمی که با امنیت ملی کشور پیوند خورده است، کاملا نادیده گرفته می شود، حکایت اصلی این یادداشت است. نهم تیرماه سال جاری بود که مقام معظم رهبری سیاست های کلی برنامه ششم توسعه را ابلاغ نمودند. در مقدمه این سیاست ها بر لزوم تکیه بر سیاست های کلی جمعیت تاکید شده و در بند 45 ام نیز به وضوح فرهنگ سازی و ایجاد زمینه ها و ترتیبات لازم برای تحقق سیاست های کلی جمعیت از دولت درخواست شده است (7). ابلاغ این سیاست ها سبب شد که بحث جمعیت در تبصره دهم از پیش نویس برنامه ششم، به خوبی مورد اشاره قرار بگیرد. همچنین دولت، شورایی را با عنوان شورای برنامه ریزی جمعیت تشکیل داد، تا برنامه ای عملیاتی برای آنچه در پیش نویس برنامه آمده بود، ارائه دهد (8). دکتر نوبخت -رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور- هم طی حکمی دکتر عادل آذر – رئیس مرکز آمار- را به ریاست شورای برنامه ریزی جمعیت منصوب کرد. اما خروجی این شورا که قرار بود برنامه ای عملیاتی برای رفع بحران جمعیت در برنامه ششم باشد، شد حذف کامل مقوله جمعیت از متن برنامه! (9) اما واقعا به چه دلیل این شورا دست به حذف برنامه جمعیت زد؟ شاید بتوان مهمترین دلیل این موضوع را در ترکیب اعضای این شورا جستجو کرد. برخی از اعضای شورای برنامه ریزی جمعیت عبارت بوده اند از: دکتر محمد جلال عباسی شوازی، خانم شهیندخت مولاوردی، دکتر سید علیرضا مرندی و نماینده ای از انجمن جمعیت شناسی ایران. اما خوب است که مروری کوتاه بر مواضع این افراد و نهادها در قبال مسئله جمعیت داشته باشیم. بیشتر از یک یا دو فرزند خیلی عقلانی نیست! شهیندخت مولاوردی ضمن مصاحبه ای عنوان کرده است: “ با وجود مشکلاتی مثل اشتغال و مسکن و از این دست مسائل، بیشتر از یک یا دو فرزند خیلی عقلانی نیست و به شرطی اصلاح می شود که تسهیلات و امکانات لازم برای یک زندگی سالم و رفاه نسبی در اختیار جوانان قرار گیرد. “ (10) خانم مولاوردی در حالی این ادعا را مطرح می کند که ارتباط مشخصی بین رفاه و افزایش فرزندآوری وجود ندارد، چنان که اکنون ثروتمندترین استان های کشور، کمترین نرخ باروری و محروم ترین استان ها، بیشترین نرخ باروری را دارند. حتی در یک شهر مثل تهران نیز آمارهای رسمی نشان می دهد که اقشار مرفه، فرزندآوری کمتری نسبت به قشر متوسط جامعه دارند. به هر حال خانم مولاوردی که به داشتن افکار فمینیستی مشهور است، در حالی رفاه را شرط فرزندآوری بیشتر مردم می داند که خود برای تامین رفاه خانواده ها گام قابل ذکری برنداشته است و بیش از آن که به اولویت های مهمی مانند بیمه زنان خانه دار و افزایش مرخصی زایمان زنان بپردازد، به مسائل فرعی و دست چندمی مانند ورود زنان به ورزشگاه ها و خروج زنان از کشور بدون اجازه همسر پرداخته است. وی همچنین در مرداد ماه سال جاری و در اظهارنظری عجیب مدعی شد که ظرف یک سال و نیم، 47 هزار زن شاغل به دلیل مرخصی زایمان اخراج شده اند! (11) ادعایی که البته هیچ سندی برای آن ارائه نشد. ایران کشور پیرهای باسواد خواهد بود! دکتر عباسی شوازی، رئیس کنونی موسسه مطالعات و مدیریت جامع و تخصصی جمعیت کشور و همان کسی است که اسباب تغییر پیش بینی های سازمان ملل در مورد جمعیت ایران را فراهم کرد. اما شرح واقعه این که: سازمان ملل در سال 2010 و در پیش بینی تکان دهنده خود از وضع آینده جمعیتی ایران، اذعان کرد که با ادامه روند کنونی کاهش نرخ باروری، جمعیت ایران در سال 1480، به سی و یک میلیون نفر خواهد رسید که قریب به نیمی از آن بیش از شصت سال سن خواهند داشت. این پیش بینی تلنگری شد برای مسئولان تا به فکر افزایش جمعیت کشور باشند و خطر ویرانگر پیری جمعیت را مدنظر قرار دهند. در این هنگام دکتر عباسی شوازی که همواره ارتباط تنگاتنگی با سازمان ملل داشته است، آمار و پیش بینی های این سازمان را زیر سوال برد و گفت: “ جای تعجب است که برخی افراد که ادعای کارشناسی جمعیت نیز دارند، از داده های سازمان ملل با این قاطعیت استفاده می کنند “ (12) اما موضوع هنگامی جالب می شود که بدانیم، در حالی دکتر عباسی پیش بینی سازمان ملل را زیر سوال می برد که دریافت جایزه جهانی جمعیت در سال 2011 را مدیون همین سازمان است. به هر حال حساسیتی که به دنبال این پیش بینی سازمان ملل به وجود آمد و منجر به تحرکاتی در کشور شد، درس عبرتی شد برای این سازمان به اصطلاح بین المللی؛ چنان که پس از آن، سازمان ملل در اقدامی بی سابقه، در آمار و پیش بینی های خود تجدید نظر کرد؛ یا به معنای دقیقتر آنها را دستکاری کرد، بدان امید که روند بی نظیر کاهش نرخ باروری در ایران، چنان که هست به نظر نیامده و حساسیت های به وجود آمده در مردم و مسئولین کشورمان فروکش کند . در پیش بینی های جدید (2012)، آنقدر ماهرانه آمار جمعیتی کشور دستکاری شده بود که در صورت تحقق سناریوی خوش بینانه، جمعیت ایران به 150 میلیون هم می رسید که از قضای روزگار با منویات مقام معظم رهبری نیز تطابق کامل داشت! اما در اینجا یک سوال پیش می آید و آن این که: سازمان ملل چگونه و با استناد به چه آماری توانست در پیش بینی خود نسبت به آینده جمعیت کشورمان تجدید نظر کند؟ باید گفت که در این برهه نیز دکتر عباسی شوازی وارد عمل شده و آماری مجعول را به سازمان ملل هدیه می کند؛ یعنی انتقاد دکتر عباسی به پیش بینی های سازمان ملل، نه تنها آسیبی به ارتباط دوستانه وی با این سازمان نمی زند، بلکه گویا به تحکیم این ارتباط نیز می انجامد، زیرا سازمان ملل که علی القاعده باید آمار کشوری را از مراجع معتبر دریافت کند، رقم نرخ باروری را از کسی می گیرد که در کشور هیچ سِمتی برای ارائه آمار ندارد. دکتر عباسی، نرخ باروری را به سازمان ملل 1٫89 گزارش می کند، در حالی که مرکز آمار کشور به عنوان معتبرترین منبع ارائهآمار جمعیتی، این آمار را بین 1٫5 تا 1٫75 اعلام کرده بود. نکته بسیار جالب توجه این که، دکتر عباسی اخیرا ضمن یک مصاحبه، اعترافی ضمنی به جعلی بودن آمار ارائه شده به سازمان ملل داشته است و نرخ باروری در سال 1390 را 1٫7 عنوان کرده است (13). البته سوابق دکتر عباسی پر است از روابط مشکوک، اظهارنظرهای مغرضانه و اقدامات مخرب. به عنوان مثال وی سال گذشته، سمینار ضدجمعیتی پویایی جمعیت در کشورهای مسلمان را با کمک مالی سفارت سوئیس و صندوق جمعیت سازمان ملل و با حضور مرتبطین با صهیونیست ها در تهران، یزد و شیراز برگزار کرد. دکتر عباسی در این سمینار، آینده جمعیت ایران را یک جمعیت سالخورده باسواد عنوان کرد که هنوز امید به زندگی دارند! (14) بر اساس این اظهارنظر عجیب باید از دکتر عباسی پرسید: اگر به صورت قطعی جمعیت ایران سالخورده خواهد شد، خاصیت موسسه مطالعات تخصصی جمعیت کشور که از بیت المال ارتزاق می کند و شما ریاست آن را بر عهده دارید، چیست؟! بالتبع این سوال نیز مطرح می شود که چرا باید فردی که معتقد است جمعیت ایران قطعا پیر خواهد شد، در شورای برنامه ریزی جمعیت حضور داشته باشد؟ انجمن جمعیت شناسی ایران یا شعبه صندوق آمریکایی جمعیت؟! پیش از این در یادداشتی به صورت مبسوط به عملکرد و مواضع مخرب انجمن جمعیت شناسی پرداخته شد و در این مجال صرفا چند سطر از آن یادداشت (18) ارائه می شود تا تکلیف یکی دیگر از اعضای شورای برنامه ریزی جمعیت مشخص شود. از نظر انجمن جمعیت شناسی “ وضع جمعیت کشور نه تنها بحرانی نیست، بلکه بسیار مطلوب نیز هست. با وجود این مطلوب بودن، جمعیت ایران قطعا سالخورده خواهد شد! از این رو برنامه ریزی برای پیشگیری از این امر مقدر، کاری بیهوده است که در صورت توفیق نیز، دور باطل ایجاد می کند. اساسا پیر شدن جمعیت یک فرصت است و آینده نگری در هر زمینه که خوب باشد، برای پیری جمعیت لازم نیست، چون ممکن است جلوی این فرصت گرفته شود و جمعیت ایران، توفیق پیری را از دست بدهد! مشوق های مالی نیز علی القاعده نباید در این راستا به کار گرفته شوند، چون ممکن است فرزندآوری در محرومین جامعه بیشتر شود و علی القاعده مستضعفین، توانایی تربیت بچه را ندارند”. با این توصیفات و با آگاهی از روابط بسیار گسترده انجمن جمعیت شناسی با صندوق آمریکایی جمعیت، می توان این نهاد غیردولتی را شعبه ای دیگر از صندوق جمعیت سازمان ملل عنوان کرد. برای پی بردن به این حقیقت می توان به نامه بسیج دانشجویی رجوع کرد که در آن دانشجویان به دلایل متعدد خواستار اخراج نماینده صندوق جمعیت از کشور شده بودند (19). با خواندن ادله این نامه و مقایسه آن با مواضع انجمن جمعیت شناسی، مشابهت های فراوانی به چشم خواهد خورد که پرده از حقایق بسیاری بر می دارد. به هر حال با توجه به مواضع و عملکرد اعضای شورای برنامه ریزی جمعیت، حذف یکجای مقوله جمعیت از برنامه ششم توسعه، آنچنان هم کارنامه بدی برای این شورا به شمار نمی آید و انصافا ماجرا می توانست از این هم بدتر باشد! اما در آخر... شواهد متعددی حاکی از این است که بیانات مقام معظم رهبری که در ابتدای این یادداشت آمد، محقق شده است و دشمن برای جلوگیری از اجرایی شدن سیاست های جدید جمعیتی ایران، برنامه ریزی کرده و پول خرج می کند. نگارنده نیز، قبل از دیدن برنامه ششم توسعه، یقین داشت که جریان نفوذی تنظیم خانواده (20) نخواهد گذاشت در برنامه ششم توسعه به بحران جمعیت پرداخته شود و البته این پیش بینی احتیاجی به نوستر آداموس بودن نداشت! علت این یقین، صرفا سابقه جریان مزبور در عقیم گذاشتن طرح های جمعیتی بود؛ به گونه ای که در چهار سال گذشته، این جریان جلوی هرگونه تغییر اساسی در عملکردهای مربوطه در وزارت بهداشت را گرفته است و با رخنه در مجلس، اجازه نداده قانون تنظیم خانواده لغو شود و قانونی برای افزایش رشد جمعیت وضع گردد. در حقیقت با وجود این جریان قدرتمند، هر طرحی برای افزایش جمعیت از ابتدا شکست خورده به شمار می آید، مگر این که خلافش ثابت شود. اکنون مسئله جمعیت، نمودی عریان از نفوذ جریانی است که به فرموده ی رهبر حکیم انقلاب، خطرناک تر از نفوذ فردی است. البته ناگفته نماند که، در رأس این جریان، فرد و افرادی کمتر از انگشتان یک دست قرار دارند که اگر روزی به میز محاکمه کشانده شوند، آمریکا به ازای آزادی آنها، نه 7 نفر، که 70 یا 700 نفر را آزاد خواهد کرد. حسین مروتی منابع: 1- Nicholas Eberstadt 2013, on Fertility Decline in the Muslim World: A Veritable Sea-Change, Still Curiously Unnoticed . 2- http://isna.ir/fa/news/91082012316/ 3- http://www.rajanews.com/news/218232 4- http://www.farsnews.com/13941110000665 5- http://kayhan.ir/fa/news/33946 6- http://www.nasimonline.ir 7- http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=30128 8- http://www.plan6.ir/Portal/View/Page.aspx?PageId=aecb1efb-f008-4ae7-bf2b-efeb110146b1 9- http://www.amar.org.ir/ 10- http://www.mashreghnews.ir/fa/news/355326/ 11- http://nasimonline.ir/Content/Detail/1017235/ 12- http://www.magiran.com/npview.asp?ID=2872285 13- http://khorasannews.com/newspaper/BlockPrint/12356 14- http://www.mashreghnews.ir/fa/news/377471/ 18- http://www.mashreghnews.ir/fa/news/495992/ 19- http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931128001415 20- http://nasimonline.ir/Content/Detail/1034592/186 Let’s block ads! (Why?) منبع: مشرق کد مطلب : سایر اخبار ...
آزادسازی قریب الوقوع شهر باستانی تدمر/ دفع حمله داعش به شمال حلب توسط ارتش سوریه/دور جدید جنگ داخلی ...
جبهه های نبرد در سوریه طی یک ماه گذشته شاهد آرامش نسبی ناشی از اجرای طرح آتش بس فراگیر میان دولت سوریه با گروههای مسلح بوده اما نبرد با تروریست ها ادامه داشته است. گروه بین الملل مشرق– همزمان با استقرار آتش بس شکننده در مناطقی از سوریه و تلاش ها برای پیگیری روند سیاسی در مذاکرات ژنو، نیروهای [...] جبهه های نبرد در سوریه طی یک ماه گذشته شاهد آرامش نسبی ناشی از اجرای طرح آتش بس فراگیر میان دولت سوریه با گروههای مسلح بوده اما نبرد با تروریست ها ادامه داشته است. گروه بین الملل مشرق – همزمان با استقرار آتش بس شکننده در مناطقی از سوریه و تلاش ها برای پیگیری روند سیاسی در مذاکرات ژنو، نیروهای ارتش سوریه و مقاومت مردمی به همراه رزمندگان حزب الله همچنان علیه گروه های تروریستی نظیر داعش و جبهه النصره در حال نبر هستند. برای مخاطبان مشرق که طی 15 ماه گذشته پیگیر سلسله گزارش های تحلیلی – میدانی سوریه بوده اند، از تحولات میدانی در جبهه های “درعا، حلب، دیرالزور و حمص” گزارش هایی تهیه شده است که در ادامه می خوانید. تحولات میدانی جبهه درعا دور جدید نبردهای خونین میان “برادران جهادی” محور جنوب سوریه طی 48 ساعت اخیر صحنه دور جدیدی از درگیریها و نبردهای خونین میان گروههای القاعده، ارتش آزاد و داعش بوده که طی آن دهها نفر از طرفین کشته و زخمی شده اند. انگیزه نبردها میان این گروهها به بیعت گروه “لواء شهداء یرموک” به فرماندهی شخصی بنام “محمد علی البریدی ملقب به ابوعلی الخال” با گروه تروریستی تکفیری “داعش” باز می گردد. امری که انتشار خبر آن موجب خشم شدید گروه های زیر مجموعه القاعده و ارتش آزاد و حمله سراسری آنها به مواضع و مراکز استقرار نیروی گروه نخست منجر شد. کانون درگیریها در منطقه حاشیه غربی استان درعا (هم مرز با اردن) و حاشیه شرقی استان قنیطره (هم مرز با فلسطین اشغالی) قرار داشته است. گفته می شود که بر خلاف همیشه، این بار این گروه لواء شهداء یرموک بود که پس از اتحاد با گروه “حرکت المثنی الاسلامیه” (بیعت کرده با داعش) با تجمع و تجهیز نیرو و سلاح به مواضع نیروهای گروه های رقیب حمله ور شده است. این حمله در حالی واقع شده که 4 ماه پیش ابوعلی البریدی فرمانده لوا شهداء یرموک طی یک هجوم انتحاری اجرا شده از سوی القاعده (جبهه النصره) به همراه چند تن از محافظان و معاونین کشته شده بود. این در حالی است که با توجه به کشته شدن فرماندهان ارشد این گروه عملا انتظارها بر فروپاشی سازمان رزم و عدم توانایی آن بر دفاع از مناطق تحت سیطره خود در حاشیه غربی درعا می رفت. نیروهای دو گروه لواء شهداء یرموک و حرکت المثنی از صبح روز گذشته از مبدا روستای “عین ذکر” (6 کیلومتری غرب شهرک تسیل)، حملات سریعی را برای سیطره بر دو شهر ” العدوان و تسیل” آغاز کردند که پس از درگیری مختصر با نیروهای یگان “فرقه رائد مصری” وابسته به گروه تکفیری ارتش آزاد و فرار آنها، کنترل شهرک “تسیل” واقع در 26 کیلومتری شمال غربی شهر درعا را بدست گرفته و بلافاصله پیکان حملات خود را به سمت شهرک “العدوان” در شرق آن نشانه رفتند. از سوی دیگر صدها تن دیگر از نیروهای دو گروه حرکت المثنی و شهداء یرموک با حمله به شهر سهم جولان (با 8 هزار نفر سکنه واقع در حنوب تسیل) آن را نیز به محاصره خود درآورده و کلیه خطوط تدارکاتی و انتقال نیروی تروریستهای مستقر در آن را قطع کرده اند. گفته می شود که 100 تن از نیروهای ارتش آزاد و القاعده در این منطقه حضور داشته و سهم جولان از نظر نظامی عملا ساقط شده است. بنابر اخبار واصله میدانی، بدنبال فرار نیروهای ارتش آزاد از تسیل و ورود نیروهای متحد داعش به برخی مناطق حاشیه ای شهر عدوان، فرماندهی گروه ارتش آزاد از القاعده درخواست کمک کرد! نیروهای گروه تروریستی تکفیری بین المللی القاعده تحت فرماندهی “طارق مسالمه ملقب به ابوصلاح” فرمانده این گروه در استان درعا خود را به منطقه درگیری رسانده و پس از ساعت ها نبرد، با برجای گذاشتن اجساد 30 کشته خود شامل “طارق مسالمه” از منطقه عقب نشینی کردند. بخش رسانه ای القاعده طی بیانیه ای رسمی کشته شدن فرمانده خود در درعا را تایید کرده است. با ورود نیروهای وابسته به داعش به تسیل، جستجوهای وسیعی برای دستگیری عناصر باقیمانده القاعده و ارتش آزاد آغاز شده و همزمان رسانه های وابسته به گروه های مخالف داعش از اعدام های وسیع میدانی اسرای خود توسط داعش خبر داده اند. تحرکات نظامی گروه های وابسته به داعش در حالی به وقوع پیوست که سه روز پیش ارتش آزاد و القاعده با حمله به شهر “انخل” واقع در شمال غربی استان درعا کنترل کامل آن را بدست گرفتند. کنترل این شهر تا پیش از این در اختیار گروه “تجمع أنصار الأقصی” قرار داشت که اخیرا با داعش بیعت کرده بود. در این درگیریها فرمانده انصارالاقصی بنام “مالک الغروان ملقب به ابوفیصل” به همراه 15 نفر از نیروهایش به هلاکت رسید. نیروهای انصارالاقصی نیز شب گذشته با یک خودروی انتحاری به یک ایست و بازرسی متعلق به ارتش آزاد در دروازه غربی شهر انخل حمله کرده اند. بدنبال تشدید درگیریها میان گروه های داعش، القاعده و ارتش آزاد، صبح امروز “شورای عالی نظامی شهر نوی” (زیرمجموعه گروه تروریستی ارتش آزاد) با انتشار بیانیه ای خواستار اتحاد با القاعده برای جلوگیری از گسترش پیشروی های داعش در جنوب سوریه شده است. از سوی دیگر رسانه های وابسته به این تشکیلات طی دو روز گذشته بصورت آشکارا “اتاق عملیات موک” (مستقر در شهر امان پایتخت اردن با مشارکت افسران نظامی ارشد اردنی، آمریکایی، اسراییلی، سعودی، قطری، که مسئولیت اداره عملیات نظامی گروه های تروریستی در جبهه جنوب سوریه را بر عهده دارد) را مسئول اصلی شکست های پی در پی گروه های مسلح تکفیری از ارتش سوریه و همچنین چشم پوشی از تحرکات نظامی وسیع داعش در استان های جنوب سوریه کرده اند. در این رابطه برخی منابع امنیتی نزدیک به دولت سوریه از نقش فعال رو س ها در آرام نگاه داشتن پرونده جبهه های عملیاتی جنوب سوریه خبر داده اند. گفته می شود که روس ها طی رایزنی های فشرده با طرف اردنی که نقش محوری در تجهیز، آموزش و طراحی عملیات های گروه های تروریستی تکفیری در استان های جنوب سوریه (درعا، قنیطره و سویداء) دارند، آنها را به غیر فعال نگاه داشتن جبهه حنوب وادار ساخته اند. بطور مشخص موافقت ضمنی طیف اردنی موجب شکست های مکرر 4 مرحله عملیات گروه های تروریستی تکفیری با عنوان “عملیات طوفان جنوب” و همچنین بازپس گیری دو شهر راهبردی “شیخ مسکین و طفس” و اجرای طرح مصالحه وطنی (آشتی ملی) در ابطع و داعل گردیده است. کلیه این تحرکات سیاسی و نظامی این حقیقت و واقعیت را در عرصه های میدانی سوریه نشان می دهد که “بحران در سوریه ابدا بحرانی در حد و اندازه های اختلافات داخلی این کشور نبوده و مستقیما توسط چند کشور منطقه ای و فرامنطقه ای با مشارکت دهها هزار تروریست تکفیری غیر سوری تحت مدیریت کلان آمریکا، انکلیس و اسراییل و پادوئی عربستان سعودی، قطر، ترکیه، اردن و امارات در جریان می باشد. بدیهی است هرگاه حمایت تسلیحاتی، اطلاعاتی و مدیریتی این کشورها و طرفها محدد و متوقف گردید، بحران در عرصه های نبرد نظامی سوریه نیز کاملا متوقف و زمینه برای آشتی ملی و رفع مشکلات میان سوری ها نیز فراهم می آید. تحولات میدانی جبهه حمص جنگ ارتفاعات و بیابان ها در حاشیه شهر تاریخی تدمر علی رغم اینکه طرح آش بس فراگیر پیشنهادی دولت سوریه در جبهه های مختلف سوریه با نظارت سازمان ملل و حمایت روسیه و آمریکا در حال اجراست، اما مناطق تحت اشغال گروههای وابسته به داعش و القاعده مشمول آن نشده و عملیات نظامی نیروهای ارتش و بسیج مردمی سوریه با پشتیبانی زمینی گروههای هم پیمان آن (حزب الله، لشگر دلاور فاطمیون، لشگر حیدریون و تیپ زینبیون) و پوشش گسترده هواپیماها و بالگردهای مدرن نظامی روسی با قدرت ادامه دارد. طی روزهای اخیر کانون و جبهه اصلی نبردها در مناطق حاشیه شرقی استان حمص سوریه و بطور مشخص در نزدیکی شهر تاریخی و باستانی “تدمر” (پالمیرا) قرار داشته که طی آن رزمندگان محور مقاومت عملیات وسیعی را در مرحله نخست برای بازپس گیری و پاکسازی شهر تدمر و در مرحله بعدی شهرهای قریتین و مهین (در جنوب شرقی حمص) به اجرا گذاشته اند که با پیشروی های کوبنده و گسترده ای همراه بوده است. لازم به ذکر است که شهرهای ذکر شده یکسال پیش در حمله وسیع نیروهای داعش از مبداء بادیه (بیابان) دیرالزور پس از نبردهای شدید و در نهایت خروج نظامیان سوری به اشغال تروریست های تکفیری درآمده بود. با توجه به بافت ویژه منطقه اجرای عملیات که از کوه ها و بیابان وسیع خالی از سکنه تشکیل شده است، تاکتیک فرماندهان اتاق عملیات مشترک محور مقاومت بر سیطره بر ارتفاعات مشرف بر شهر و در نهایت، محاصره آن از محورهای مختلف استوار بوده است. یگان های توپخانه و موشکی ارتش سوریه و حزب الله و بمب افکنهای سوری – روسی از مبدا پایگاه هوایی تی 4 حمص عملیات وسیعی را بر علیه خطوط دفاعی و تدارکاتی داعش در اطراف شهر تدمر، جاده تدمر – قریتین و تدمر – السخنه – دیرالزور بشدت هدف حملات هوایی و گلوله باران قرار داده اند. این اقدام به هدف جلوگیری از نقل و انتقال وسیع نیرو و تسلیحات سنگین از مناطق تحت سیطره داعش در استانهای دیرالزور، رقه، حماه و حاشیه دمشق به منطقه عملیاتی صورت گرفته است. به موازات حملات توپخانه ای ، موشکی و هوایی به اهداف تعیین شده، خطوط دفاعی داعش در محورهای غربی و جنوبی شهر تدمر هدف حملات نیروهای زمینی ارتش و بسیج مردمی سوریه و گروه های هم پیمان آن ها قرار گرفته است. طی یک هفته کلیه ارتفاعات مشرف بر این محورها از سوی رزمندگان مورد حمله و تصرف قرار گرفته و یگانهای توپخانه، ضد زره و موشکی بر روی آنها مستقر شدند. از مهمترین ارتفاعات منطقه می توان به “تل حلوه، جبال هیال، تل 900، تل 700، تل الدوه” اشاره کرد. با توجه به اینکه تدمر دارای محوطه های آثار باستانی و تاریخی و همچنین جمعیت سکنه می باشد، طرح و نقسه کلی فرماندهان برای بازپس گیری آن از عملیات گسترده و جنگ شهری به محاصره و ایجاد حداکثر فشار و تلفات نظامی به سازمان رزم نیروهای داعش با هدف وادار ساختن تروریست ها برای ترک شهر و عزیمت به سمت مناطق تحت اشغال آنها در دیرالزور یا حماه و رقه قرار گرفته است. طی روزهای نخست حملات نیروهای نظامی سوری تنها در یک محور منطقه “الدوه” صورت می گرفت که این موضوع موجب شد تا داعش با تمرکز توان نظامی خود بر آن مقاومت شدید از خود نشان داده و تلفات و خسارات زیادی بر نیروهای ارتش سوریه وارد آورد. لازم به ذکر است که تلاشهای ارتش سوریه برای بازپس گیری تدمر از چند ماه پیش بصورت غیر رسمی آغاز شده بود اما استفاده داعش از بافت خاص منطقه حاشیه تدمر و استفاده از تاکتیک دفاع چند لایه از طریق ایجاد خطوط دفاعی متعدد با مشارکت نیروهای نخبه نظامی و باتجربه این گروه که به انواع تسلیحات مدرن غربی و شرقی بدست آمده از انبارهای سلاح ارتش عراق در استان های الانبار و نینوی و همچنین محموله های سلاح و مهمات اهدایی دولت ترکیه موجب شد تا داعش تلاش های مکرر ارتش سوریه برای پیشروی در محور الدوه را ناکام بکذارد. در دور جدید عملیات نظامی که همزمان با اجرای طرح آتش بس با گروه های مسلح تکفیری در اکثر جبهه ها همراه بوده، به ارتش سوریه این امکان را داد تا بخش اعظم نیروهای نظامی خود را از جبهه های حلب و لاذقیه به تدمر منتقل کرده و همزمان اقدام به گشایش چندین جبهه در اطراف تدمر کرده و حتی عملیات چدیدی را برای بازپس گیری شهر “قریتین” و قطع دسترسی تروریست های داعشی مستقر در آن به تدمر آغاز کند. عصر امروز نیروهای ارتش سوریه پس از درگیری های شدید با تروریست های داعش موفق به تصرف کامل جبال هیال، منطقه استراتژیک “مثلث تدمر و قصور رئاسی” واقع در جنوب غربی این شهر شده اند. قصور رئاسی مجموعه کاخ ها و باغ های متعلق به امیر شیخ نشین قطر می باشد که از سال گذشته به اشغال داعش در آمده بود. آخرین خبرها از تاکید فرماندهان ارتش سوریه بر عدم ورود به جنگ شهری با داعش در تدمر و ادامه پیشروی ها جهت محاصره کامل شهر و وادار ساختن داعش به عقب نشیی از آن حکایت دارد. گفته می شود که داعش خروج نیروهایش از تدمر را آغاز کرده است. خاندان سلطنتی قطر تا پیش از آغاز بحران در سوریه در فصول مختلف سال از این کاخ ها استفاده می کردند. با سیطره بر این ارتفاعات عملا خط دفاعی داعش در غرب و جنوب غربی تدمر شکسته شده و فضا برای ورود رزمندگان به داخل شهر مهیا می باشد. برخی منابع غیر رسمی از ورود نیروهای ویژه حزب الله و ارتش سوریه به محلات غربی شهر تدمر پس از فرار داعش از منطقه خبر می دهند. ادامه امداد رسانی به مردم حمص همزمان با اجرای طرح آتش بس فراگیر در سوریه، دولت این کشور با هماهنگی سازمان جهانی صلیب سرخ و تحت نظارت سازمان ملل اقدام به امداد رسانی به مردم ساکن در مناطق تحت اجرای این طرح که در اشغال گروه های مسلح تکفیری قرار دارند کرده است. روز گذشته ده ها کامیون حامل تدارکات و مواد غذایی و دارو برای مردم ساکن در دو محله “الوعر و الحوله” حمص ارسال و توسط نیروهای ارتش سوریه میان مردم نیازمند توزیع شده است. این دو محله از ابتدای بحران در سوریه به اشغال تروریست های ارتش آزاد درآمده و در ادمه بخش هایی از آن تحت کنترل القاعده و داعش قرار گرفته است. تداوم عملیات ارتش سوریه در قریتین اما همانطور که در بخشی از گزارش تحولات میدانی تدمر بدان اشاره شد، نیروهای تازه نفس ارتش سوریه همزمان اقدام به ازای عملیات وسیعی برای محاصره و پاکسازی شهر “قریتین” واقع در حاشیه جنوب شرقی استان حمص این کشور نیز کرده اند. این عملیات بطور همزمان از 3 محور ” شمال غربی (جبل الرمیلی)، غربی (تپه های السود و الحزم) و محور جنوبی (جبل الجبیل من الجنوب) علیه مواضع نیروهای داعش در داخل و حاشیه شهر قریتین آغاز شده و نیروهای ارتش سوریه پس از 3 روز موفق به قطع جاده تدارکاتی و ارتباطی تروریست ها از قریتین به دمشق و تدمر و نهایتا بادیه دیرالزور شده اند. اهداف کلی عملیاتها در بخش شرقی و جنوبی استان دمشق شامل موارد زیر می باشد: 1 – بازپس گیری و پاکسازی کامل شهرهای تدمر، السخنه، قریتین 2 – ایمن سازی جاده استراتژیک دمشق – حمص که پس از سیطره نیروهای داعش بر مناطق شرقی و جنوبی استان حمص مورد تهدید جدی قرار داشت. 3 – بستر سازی برای عملیات بزرگ شکستن محاصره شهر دیرالزور. توضیح اینکه دهها هزار نفر از ساکنین این شهر بهمراه بیش از 3 هزار نفر از نیروهای نظامی سوری به فرماندهی سرتیپ عصام زهرالدین افسر درزی مذهب ارتش سوریه از 3 سال پیش در پی حملات داعش و تصرف 90 درصد از مساحت استان دیرالزور در محاصره کامل آنها قرار گرفته و طی ماه های اخیر امداد رسانی به انها توسط هواپیماهای باری ارتش های سوریه و روسیه از طریق پرتاب کانتینرهای حامل مواد غذایی، آب آشامیدنی و دارو بوسیله چتر نجات بر روی مناطق مسکونی صورت می پذیرد. 4 – قطع دسترسی نیروهای داعش مستقر در استان های رقه، دیرالزور، حماه به حمص و القلمون (مرز سوریه با لبنان). 5 – خارج کردن چاه های نفت و گاز موجود در بخش شرقی و جنوبی استان حمص از کنترل گروه تروریستی تکفیری داعش تحولات میدانی جبهه حلب جبهه های شهر حلب نیز طی روزهای اخیر صحنه تحولات میدانی ویژه ای بوده است که مهمترین آن میتوان به ادامه درگیری ها میان داعش و ائتلاف گروه های وابسته به ارتش آزاد و القاعده در مناطق حاشیه شمالی استان حلب نزدیک مرز سوریه با ترکیه و همچنین حمله ناگهانی داعش به مواضع نیروهای دولتی سوریه مستقر در شهرک شیخ نجار واقع در شمال شرقی شهر حلب اشاره کرد. در ادامه درگیری ها میان داعش و ائتلاف القاعده و ارتش آزاد در مناطق نزدیک مرز سوریه با ترکیه، کنترل روستاها و شهرک هایی همچون “دودیان” همچنان میان دو طرف در حال تبادل است. از مهمترین انگیزه داعش از حمله به مناطق تحت سیطره گروه های رقیب، می توان به تلاش این گروه برای سیطره کامل بر کلیه معبرهای ورود تدارکات و نیرو از ترکیه به داخل سوریه مرتبط دانست. ترکیه بزرگترین حامی گروه های مسلح تکفیری است که روزانه صدها کانتینر انواع سلاح و مهمات و تجهیزات نظامی و امکانات تدارکاتی برای آنها به داخل سوریه ارسال می کند. گروه های مسلح القاعده و ارتش آزاد با تشکیل اتاق عملیات مشترک، مشغول نبرد با داعش هستند. حمله داعش به مواضع نیروهای دولتی سوریه منطقه شیخ نجار واقع در شمال شرقی شهر حلب تحت کنترل نیروهای ارتش و بسیج مردمی سوریه نیز طی دو روز گذشته صحنه حمله گسترده نیروهای گروه داعش بوده است. نیروهای داعش در این هجوم از سه محور مواضع نیروهای دولتی سوریه را هدف قرار داده و موفق به اشغال روستای “کفرصغیر” در شرق شیخ نجار شدند. اما این سیطره تنها کمتر از 24 ساعت بطول انجامید. چرا که با پیوستن صدها نیروی تازه نفس از رزمندگان مجاهد عراقی (عصائب اهل الحق و حزب الله عراق) به منطقه، پاتک سنگینی به مواضع تازه تصرف شده اجرا گردید که به بازپس گیری منطقه منجر شد. در این حمله فرمانده تروریست های داعش معروف به “ابوانس الجزائری” تبعه کشور الجزائر بهمراه 30 تن از نیروهای تحت امرش به هلاکت رسیده و اجساد آنها در منطقه باقی ماند. از نکات مهم در این میان تجهیز نیروهای مهاجم داعش به کمربندهای انتحاری مملو از مواد منفجره بود که با هوشیاری رزمندگان سوری پیش از انجام عملیات انتحاری به ضرب گلوله به هلاکت رسیدند. هم اکنون خطوط تماس با داعش در جبهه شمال شرقی شهر حلب به وضعیت سابق بازگشته است. تحولات میدانی جبهه دیرالزور عملیات گسترده ارتش علیه داعش درگیریها در مناطق حاشیه ای فرودگاه نظامی دیرالزور میان رزمندگان ارتش و بسیج عشائری شهر دیرالزور از یکسو با تروریست های تکفیری داعش از سوی دیگر با شدت هر چه تمام تر ادامه دارد که طی آن حملات نیروهای داعش به مواضع نظامیان سوری با شکست مواجه شده و در عملیات معکوس نیوهای ارتش سوریه، دهها تروریست به هلاکت رسیده اند. بنابر گزارش های میدانی، کانون درگیریها میان طرفین در محلات “حی الرصافه، حی البغیلیه و حی الصناعه” در شمال فرودگاه دیرالزور قرار داشته و طی درگیری ها دو فرمانده “سعودی و لیبی تبار” نیروهای داعش بهمراه 40 تن از نیروهای آنها به هلاکت رسیده اند که اجساد آنها در اختیار ارتش سوریه می باشد. طی سه سال گذشته بیش از 95 درصد از مساحت اسان دیرالزور واقع در شرق سوریه (هم مرز با استان الانبار عراق) در اختیار داعش قرار داشته اما تلاش های مکرر آنها برای سیطره بر آخرین مناطق تحت سیطره نیروهای دولتی سوریه با مقاومت شدید رزمندگان لشگر 101 گارد ویژه ریاست جمهوری ارتش سوریه با ناکامی مواجه شده است. داعش پس از شکستهای مکرر در جبهه های استانهای حسکه، حلب و شمال استان رقه تحت کنترل این گروه از گروه های کرد سوری و ارتش سوریه، با احساس نگرانی از احتمال سقوط این مناطق، بدنبال حفظ یکپارچگی جغرافیایی مناطق تحت اشغال خود در دو کشور سوریه و عراق می باشد. در همین راستا طی هفته های اخیر تلاش های گسترده ای برای نقل و انتقال نیروها، تسلیحات و خانواده های اعضای این گروه از استان های یاد شده به دیرالزور که هم مرز با استان الانبار تحت کنترل داعش در مرز سوریه با عراق بعمل آورده است. Let’s block ads! (Why?) منبع: مشرق کد مطلب : سایر اخبار ...
با همزاد شاه بیشتر آشنا شوید+تصاویر
به گزارش گروه تاریخ مشرق؛ خبر خیلی کوتاه بود؛ “اشرف پهلوی، خواهر دو قلوی محمدرضا پهلوی آخرین شاه ایران، روز پنجشنبه 17 دیماه[1394] در سن 96 سالگی در مونت کارلوی فرانسه درگذشته است.” این خبر بسیار سریع در همه خبرگزاری ها پخش شد و هر کسی از ظن خود یار آن شد و هر چه خواست [...] به گزارش گروه تاریخ مشرق ؛ خبر خیلی کوتاه بود؛ “اشرف پهلوی، خواهر دو قلوی محمدرضا پهلوی آخرین شاه ایران، روز پنجشنبه 17 دیماه[1394] در سن 96 سالگی در مونت کارلوی فرانسه درگذشته است.” این خبر بسیار سریع در همه خبرگزاری ها پخش شد و هر کسی از ظن خود یار آن شد و هر چه خواست نوشت و تحلیل کرد. یکی دست به توهین زد وی را هرزه و دزد و قاچاقچی نامید و دیگری وی را فردی طرفدار حقوق زنان خواند و آزادیخواه و وطن پرست نامید و دیگران در بین این دو سر تحلیل متضاد، مطالبی نگاشتند. ولی اشرف که بود؟ اشرف در واقع هم اینهایی که نوشته اند بود و هم نبود. شاید تعجب کنید یعنی چه؟ بله جای تعجب هم دارد. در جایی که خاندان پهلوی بنا به قانون حق دخالت در سیاست را نداشتند وی در سیاست دخالت می کرد و چه آشکار هم دخالت می کرد. وی مثل بقیه خاندان علاوه بر این ویژگی دست درازی هم در اقتصاد داشت. نه اقتصاد از نوع مشروعش، بلکه اقتصادی که به قول امروزیها ناشی از آقا زادگی و وابستگی به رانتهای قدرت و ثروت است. در این میان همزادی وی با شاه هم مزید بر علت بود که بتواند بیش از دیگر اعضای خاندان سلطنت در برخی از اموری که شاید در شأن آنان نبود دخالت نماید. زندگی آزاد و بنا به قولی بی بند و بار وی شاید علت اصلی نوع نگاه هرزه نگارنه برخی نویسندگان به نوع زندگی اوست. البته وی همیشه دوست داشت که در این جنجال خبری بماند و هیچگاه فراموش نشود. جنجالهای خبری ای که گاه مثبت بود و البته بیشتر منفی. بیست سال پیش روزنامه نگاران فرانسوی به من “پلنگ سیاه” لقب دادند و باید اعتراف کنم که تا اندازه ای از آن لقب خوشم می آمد، و از بعضی جهات اسم بامسمایی است. طبیعت من هم مانند پلنگ سرکش و یاغی و آکنده از اعتماد به نفس است. اغلب به سختی می توانم خوداری و متانتم را در میان جمع حفظ کنم. اما راستش را بگویم گاهی آرزو می کنم که به چنگ و دندان پلنگ مجهز بودم تا می توانستم به دشمنان سرزمینم یورش آورم. با این همه اشرف پهلوی نقشی گاه پر رنگ و گاه کم رنگ در کل دوره سلطنت برادرش داشت. اشرف همواره در همه جا خود را در درجات کمتری نسبت به برادر و خواهرش می دید و خود کاملاً بر این امر اذعان داشت. شمس و اشرف وقتی پنج ساعت بعد به دنیا آمدم، اصلاً از آن هیجان و جوش و خروشی که تولد برادرم به وجود آورده بود خبری نبود. گفتن اینکه من ناخواسته به دنیا آمدم شاید کمی تندروی باشد، اما خیلی هم دور از واقعیت نیست...هر چند خانواده من پرجمعیت بود، دوران کودکی ام اغلب در تنهایی گذشت. شمس به عنوان بچه اول، دختر محبوب و عزیز کرده بود. برادرم البته، به عنوان پسر اول و ولیعهد مورد محبت و احترام همه بود. خیلی زود متوجه شدم که من غریبه ای هستم که باید جایی برای خودم دست و پا کنم. در سالهای بعد خرده گیران و منتقدان من می توانستند بگویند که من در این راه افراط کرده ام، و حضور من در همه جا آشکار بوده است. اما به هر حال در بچگی کمتر مورد توجه قرار گرفتم. شاید همین کم توجهی کلی خانواده نسبت به او در دوره کودکی و نوجوانی موجب شد که در آینده تلاشهای زیادی نسبت به ورود به امور سیاسی و سپس اقتصادی گردید که نقش وی پر رنگ تر از سایر خواهران و برادرانش شد. شاید اولین نقش وی در امور سیاسی را در سفرش به شوروی بتوان دید. سفری که در خصوص مسائل و مشکلات آذربایجان بود و شاه وی را بعد از سفر مهم قوام به آنجا فرستاد که شاید بتواند از ظرافتهای زنانه وی برای نرم کردن دل به ظاهر سنگ استالین استفاده نماید. بنا به گفته خود اشرف- که شاهدی هم به غیر از خودش نداریم- این سفر، سفر موفقی هم بود. تاج الملوک به همراه اشرف و شمس با تمام شور و هیجانی که در خود سراغ داشتم تقاضا کردم که به حمایت روسها از جمهوری آذربایجان خاتمه دهد و کوشیدم استالین را متقاعد کنم که این دولت پوشالی بر روابط میان دو ملت ما در سالهای آینده آسیب خواهد رساند. ملاقاتی که قرار بود ده دقیقه باشد دو ساعت و نیم طول کشیده بود، و وقتی که ملاقات به پایان رسید استالین با من دست داد و تا دم در بدرقه ام کرد. پیش از اینکه از او خداحافظی کنم دستش را روی شانه ام گذاشت، به چشمانم نگاه کرد، و گفت: مراتب احترام و سلام مرا به برادرتان، شاهنشاه ابلاغ کنید و به او بگویید اگر او ده نفر آدم مثل شما داشت، هیچ جای نگرانی نداشت. رو کرد به مترجم و در حالی که با دست به من اشاره می کرد گفت: آنا پراودا پاتریوت، ایشان یک وطن پرست واقعی اند...حال که کار سیاسی ما به پایان رسیده بود، استالین میزبانی مهربان و دقیق و مراقب شده بود. پیش از آنکه با یک شخصیت مشهور ملاقات کنم، همیشه تکلیفم را انجام می دهم و هر چه اطلاعات مربوط به زندگی و شرح حال او گیرم بیاید می خوانم. در مورد استالین، می دانستم که هرگز از شاهزاده خانمی پذیرایی نکرده است و حتی هیچ علاقه ای هم به حکومت سلطنتی ندارد. اما آن روز تشریفات بی اندازه دلواپس من بود، مکرر به من نگاه می کرد و می پرسید که راحت هستم یا نه، چای و کیک تعارف می کرد... پیش از آنکه روسیه را ترک گویم، استالین کت پوست سمور بسیار گرانبهایی برایم فرستاد. این هدیه چنان جلب توجه کرد که نام مرا در سرخط روزنامه ها و مجلات جا داد، اما من هنوز آن را به عنوان یادگاری از نخستین مأموریتم در سیاست خارجی گرامی می دارم. اشرف و شمس پهلوی در نوجوانی آخرین باری که اشرف در امور سیاسی به صورتی کاملاً آشکار شرکت کرد و خود بارها نسبت به آن افتخار می کرد به روزهای پیش از کودتای 28مرداد باز می گردد. این ایام درست مصادف با روزهایی بود که شاه در اوج ضعف و ناتوانی قرار داشت و اشرف نیز به عنوان کسی که در کارهای مختلف دخالت می کرد با درخواست دکتر مصدق از شاه به شکلی کاملاً جدی از ایران اخراج شده بود. در این ایام که زندگی وی با توجه به ریخت و پاشهای نامعمولش به سختی می گذشت از سوی سازمانهای جاسوسی امریکا و انگلیس مأمور شد که حامل پیامی از سوی آنان برای شاه ناامید باشد. وی در خصوص زندگی محنت بارش در پاریس پیش از کودتای 28مرداد می نویسد: در زندگی من این تنها باری بود که از نظر مالی شدیداً دست و بالم تنگ بود، و اصلاً به عقلم نمی رسید که در یک مملکت بیگانه، که دستم از تمام امکاناتم کوتاه شده بود، چطور این مشکل را حل کنم. نومید و سرگشته و بی قرار شدم. من همیشه، حتی وقتی که بچه بودم، مشکل خواب داشتم، اما حالا تمام شبها را با بیداری و کلافگی به صبح می رساندم. در این گیرودار بود که کم کم شبهایم را درکازینوها سپری کردم که وسیله ای برای لذت بردن نبود بلکه به همان دلایلی بود که گاهی مردم را وا می دارد برای فرار از واقعیت بیش از حد مشروب بخورند یا به مواد مخدر پناه ببرند ولو آن که تهیه آنها برایشان بسیار سخت باشد. به زودی تمام پولی را که برایم مانده بود باختم، و ضربه این کار چنان شدید بود که مدتهای مدید دور میز قمار نگشتم. اشرف در کنار محمودرضا پهلوی در سفر به شمال با تمام این احوال تنها چیزی که وی را نجات داد نه قمار و مشروب بود بلکه سرنگونی دولت ملی ایران بود. تابستان گرم پاریس سال 1332برایش با ملاقات با دو تن از عوامل سازمان جاسوسی غربی خوشیمن بود. نخستین پیشنهاد به وی رساندن پیامی دلگرم کننده به شخص شاه از طریقی مطمئن بود که آن شخص می توانست اشرف باشد. اشرف این کار را پذیرفت و این عملش را همیشه به عنوانی عملی قهرمانانه برای خود استفاده می کرد. و شاید پر بی راه هم نبود. زیرا زمینه ساز این شد که سالهای بعد دست بالا را نسبت به سایر اقوام در امور داشته باشد. سفر چند روزه و غیر قانونی وی به تهران که از چشم حکومت دور نبود در تهران سر و صدای فراوانی به پا کرد. هر چند که پس از چند روز وی مجبور به ترک تهران و بازگشت به اروپا شد ولی نامه دلگرم کننده به شاه رسید هر چند که چند روز بعد شاه و همسرش ثریا فرار را بر قرار ترجیح دادند ولی قرار کودتا به سرانجام رسید و اشرف هم پس از چند ماه به ایران بازگشت. هر چند در سالهای پس از کودتا شاه که تازه طعم قدرت را چشیده بود دیگر نمی خواست شریکی حتی در مسائل جزئی برای خود بپذیرد. چنین بود که پس از کودتای 28مرداد دیگر پای اشرف از این امور کوتاه شد.ولی وی با تأسیس سازمانهایی مانند شاهنشاهی خدمات اجتماعی و یا در سالهای پایانی سلطنت برادرش با تأسیس بنیاد اشرف همچنان به صورتی کامل در سایه، با نام سازمانهای خیریه و غیره ردپایش در سیاست اجتماعی کشور دیده می شود. اشرف و شمس در دو طرف عروس و داماد از خانواده راسخ بعد دیگر زندگی اشرف زندگی خصوصی وی است. زندگی ای که با سه ازدواج-مانند برادرش- عجیب و غریب توأم بود که دو تای آن به طلاق انجامید و آخرینش هم زندگی ای بود که هر چند گرم آغاز شد ولی با توجه به روحیات هر دو – اشرف و بوشهری- به شکلی غیر طبیعی ادامه یافت. ازدواج اول اشرف، ازدواجی به شکل کاملاً سنتی و بر خلاف ظاهر حکومت غربی ماب رضاشاه اجباری بود. یعنی دو جوان از دو خانواده مطرح و صاحب نام برای شمس و اشرف انتخاب شد. علی قوام برای شمس و فریدون جم برای اشرف. و البته جالب ترین این بخش هم مبادله این دو همسر به دستور رضاشاه و بنا به درخواست شمس دختر دردانه شاه بود! تغییر همسری که همواره مورد نکوهش و ناراحتی همه دوران زندگی اشرف بود. بدین لحاظ اشغال ایران به دست متفقین اگر برای همه ضرر داشت برای اشرف سودی فراوان داشت و آن خلاص شدن از این ازدواج اجباری بود. ازدواج دوم وی با فردی مصری به نام احمدشفیق بود که به یکباره و سریع انجام شد. ثمره آن دو فرزند علاوه بر فرزندش از علی قوام بود. اشرف خود همیشه از اینگونه ازدواجهای نامتعارفش یاد کرده و خود را چندان پای بند این گونه تعهدات سخت نمی بیند. چنانکه به هنگام جدایی از شفیق و پیوستنش به بوشهری به آن اشاره می کند: پس از تبعید و بیماری طولانیم به نظرم از اینکه دوباره در ایران پیش برادرم بودم چنان خوشحال بودم که خانه جدیدم همانطور که بود به نظرم خیلی عالی می آمد... پیش از ترک فرانسه، با مهدی[بوشهری] به تفاهم رسیدم: من از شفیق درخواست طلاق می کردم و هر چه زودتر با هم ازدواج می کردیم. علی ایزدی و اشرف پهلوی در بازید از یک مرکز اجتماعی وقتی با شفیق سخن از طلاق به میان آوردم او با طلاقی آرام و بی جنجال موافقت کرد به شرط آنکه چند سالی صبر کنیم تا بچه هایمان بزرگتر شوند. من هم قبول کردم. هیچ وقت مادر متعارفی نبوده ام، درست همانطور که هرگز همسر متعارفی هم نبوده ام. اما با این همه رابطه بسیار بسیار نزدیک و مهر آمیزی با بچه هایم داشته ام. چون احساس می کردم که همسری بوده ام که نتوانسته ام به ازدواج آن چنان توجه و مراقبتی را مبذول بدارم که هر ازدواجی برای پرو بال گرفتن و موفق بودن به آن نیاز دارد، وقتی شفیق گفت که اگر طلاق را به تعویق بیندازیم بچه ها کمتر صدمه می خورند، قبول کردم که حق با اوست. تأخیر در طلاق برایم دشوار بود، اما به نظرم کم کم داشتم درک می کردم که به خاطر انتخاب زندگی اجتماعی باید بهای آن را هم بپردازم...هرگز از خودم در آینه خوشم نیامده بود، حتی به رغم اینکه مردانی به من گفته بودند که جذاب هستم. همیشه در آرزوی چهره کسی دیگر بودم(دقیقاً نمی دانم چهره چه کسی)، پوست روشن تر و هیکلی بلندتر. همیشه خیال می کردم معدود آدمهایی دراین دنیا از نظر قد از من کوتاهتراند طوری که وقتی کسی را می دیدم که ریز نقش و کوتاهتر از من است کمی احساس رضایت می کردم. مهدی[بوشهری] به من گفت که من نقص ندارم، و چون او بهترین دوستم بود، مرا بر آن داشت که خودم را آدمی کم نقص ببینم...به عنوان زنی که همیشه درگیر و گرفتار کار است، در زندگی خصوصی ام سعی کرده ام آزاد باشم و راه خود را بروم. واضح است که چنین نگرشی با ازدواجهای بسیار موفق سازگار است. من جفتهایم را عوض کرده ام، پیر شده ام-اما عوض نشده ام. سومین ازدواج من نیز، پس از آغاز شبهه انگیز خود، کم کم نشانه هایی از تنگنا و دست انداز از خود بروز داد. در چند سال اول شوهرم سخت کوشید که زندگی اش را با برنامه پرتقلا و پر جنب و جوش من سازگار کند...باری، آن نوع سازگاری که مهدی در ابتدای ازدواجمان از خود نشان داده بود نتوانست به طور نامحدود ادامه یابد ومن بیشتر از آن به او احترام می گذاشتم که چنین کاری را از او بخواهم. لذا هر چندعمیقاً هر کدام زندگی جداگانه ای را برای خود در پیش گرفتیم. در عوض دوستان بسیار خوبی برای هم شده ایم. هر وقت امکان داشته باشد وقتمان را با هم می گذرانیم، و می دانیم که وقتی مشکلی پیش بیاید می توانیم به هم پناه بیاوریم. البته همسران اشرف، خصوصاً دو همسر آخرش از مزایای این ازدواج بهره کامل را بردند و در مشاغل حساس و پر آب و نانی مشغول کار شدند که می توانستند از همه معایب این شازده خودسر چشم پوشی کنند. همانطور که گفته شد اشرف که دستش را در سیاست کوتاه می دید در یک سری کارهای خیریه و اجتماعی از قبیل سازمانهای زنان و سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی و نهایتاً تأسیس بنیاد اشرف پهلوی متمرکز کرد. سازمانها و اعمالی عوام پسندی که هیچگاه از چشم شاه دور نبود و در بسیاری از مواقع شاه در تنهایی خود همراه وزیر دربارش از آن به تمسخر و کنایه یاد می کرد. هر چند که بنا به نوشته های علم هیچگاه کار جدی ای در خصوص جلوگیری از این اعمال از سوی شاه انجام نگرفت. یک بار که شاه از دست اشرف شکار شده بود، اسدالله علم وادار به اینگونه نوشتن شد: “نسبت به امور والاحضرت شاهدخت اشرف دستور سختگیری شدید صادر فرمودند. یقین دارم والاحضرت سخت برخواهند آشفت. اگر خودکشی نکند خوب است. چون اخیراً هم کسالت عصبی پیدا کرده اند وحشت دارم ولی چاره نیست. بیچاره شاه می فرمودند، این خواهر و برادران من همه هر کدام یک نقص دارند. عرض کردم، خدا به آنها نقص داده که شما را کامل کند و درست می گفتم، تعارف نبود.” کیش، اشرف و محمدجعفر بهبهانیان وی حتی پای فراتر نهاد و با کمک برادر تاجدارش به سازمان ملل رفت و رئیس کمیته ایرانی حقوق بشر شد و همواره از سوی یکی از دیکتاتورترین حکومتهای خاورمیانه به دفاع از آزادیهای سیاسی و حقوق اولیه انسانها زد. کار کمیک و خنده آور که مورد تمسخر بسیاری از روزنامه ها و مجلات غیر وابسته غربی را فراهم می کرد. هر چند شاه با بسیاری از این ادا بازیهای اشرف به ظاهر مخالفت می کرد ولی به نظر می رسد از اینکه فردی از خاندان پهلوی که نامشان به بدنامی در حقوق اولیه انسانها شهره اند بتواند در سازمانهای مختلف بین المللی به دفاع از آنان بپردازد و شاه به کمک این راه برای خود کسب وجهه ای نماید تا حفظ ظاهر نماید، ولی چه سود که اشرف با بلند پروازیهایش که گاه به شوخی می ماند پای از گلیم حد و حدود خود بیرون می کرد و حتی شاه را هم وادار به عصبانیت می نمود. به عنوان مثال زمانی که اشرف داعیه ریاست بر مجمع عمومی سازمان ملل را داشت و در این راه شکست خورد خواستار نمایندگی دائمی ایران در این سازمان شد، بحثی چنین بین شاه و علم درگرفت: از آنجا که والاحضرت اشرف شانس انتخاب شدن برای ریاست مجمع عمومی سازمان ملل را ندارد، حالا در کله اش فرو رفته که به عنوان نماینده دائم ایران در سازمان ملل انتخاب بشود. شاه گفت:این خواهر دوقلوی من روز به روز دیوانه تر می شود...حرص و آزش برای مال اندوزی ارضا شده حالا در پی افکار احمقانه و جاه طلبانه است... اگر یک سر سوزن قابلیت مدیریت داشت با کمال میل پیشنهادش را بررسی می کردم، ولی چون خواهر من است خیال می کند می تواند از بالای سر وزارت خارجه کارهایش را انجام دهد. جاه طلبیهای او حقیقتاً نامعقول است. دستور داد تا فوری او را از نیویورک به تهران فرا بخوانم. زنان دربار؛ از راست: فاطمه، اشرف، فرح دیبا، فریده دیبا، شمس و شهناز پهلوی ولی به هر روی اشرف با همه این به ظاهر ناملایمتی برادر کارهای خود را به پیش می راند و برادر با همه غرولندش در حضور علم مجبور به اجابت بسیاری از خواسته های وی می شد. اعمال و رفتار اشرف در اروپا و در محافل داخلی بین مردم وسیاستمداران چنان آشکار بود که گاه این اخبار با درج شدنشان در مطبوعات غربی جنجالی برای حکومت ایران به پا می کرد که دود آن هم مسلماً بیشتر به چشم شاه می رفت.چنانکه چندین بار جنجالهای مختلف در اروپا نام ایران و اشرف را بارها بر سر زبانها و تیتر اول مطبوعات کرد. اخباری که به ندرت با سانسور داخلی ایران به گوش مردم می رسید ولی همه سردمداران از این گونه وقایع اطلاعات کاملی داشتند. در سال 57که مجدد موج اعتراضات مردمی در کشور شدت گرفت برای بار دوم اشرف به نوک تیز تبلیغ مخالفان نظام پهلوی تبدیل شد. نوک تیزی که به هدف اصابت کرد و همه می دانستند این هدف پاشنه آشیل شاه است. شاه هم این را خوب می دانست و حفظ نظامش از اوجب واجباتش بود، چنانکه اشرف خود می نویسد:”آخرین باری که ایران را دیدم اوت 1978[مرداد57]بود. از کنفرانس سازمان بهداشت جهانی در روسیه برگشته بودم و کشور را در اوج بی نظمی فزاینده دیدم. برادرم اصرار کرد که کشور را ترک کنم و من چنین کردم.” این بار نه یک مخالف شاه دستور به خروج وی از ایران داد- چنانکه مصدق این کار را در دهه سی کرده بود- بلکه به دستور نزدیک ترین فرد به خود مجبور به این کار شد. وی آخرین منظره ای که در ایران دید اینگونه بود: وقتی از بالای بنای یادبود شهیاد پرواز می کردم، دیدم که یک گوشه ای آن پایین کاملاً سیاه است، لحظه ای بعد متوجه شدم که این توده سیاه توده ای از زنان ایران است، زنانی که به یکی از بالاترین سطوح آزادی در خاورمیانه دست یافته بودند. در اینجا همان چادر مشکی هایی را سر کرده بودند که مادر بزرگهاشان در مراسم عزاداریها به سر می کردند. فکر کردم، خدایا، کار به اینجا رسیده است؟ برای من این صحنه به دیدن کودکی می مانست که بزرگش کرده بودم و اکنون ناگهان بیمار شده و رو به مرگ است. نصب نشان بر سینه برادر سال 57 نیویورک میزبان تتمه زندگی اشرف بود و او در 37 سالی که در این شهر زندگی کرد شاهد مرگ آخرین فرزندان رضاشاه-البته بجز غلامرضا- بود. منابع 1-پهلوی، اشرف. چهره هایی در یک آئینه. تهران، فرزان روز، 1377٫ 2-حدیدی، مختار. پهلویها. تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران.1391٫ ج2٫ 3٫علم، اسدالله. یادداشتهای علم. تهران، مازیار، 1387٫ج6و7٫ Let’s block ads! (Why?) منبع: مشرق کد مطلب : سایر اخبار ...