سایر منابع:
سایر خبرها
...> آرام شدم. ************************************ اوایل انقلاب ژیان داشت. بهش می گفتم: بابا، این همه ماشین توی پارکینگ موتوریه، چرا یکیش رو برنمی داری، سوار شی؟ می گفت: همین هم از سرم زیاده. از استانداری دو تا حواله پیکان فرستادند. هر پیکان، چهل و پنج هزار تومان;یکی برای صیاد، یکی برای من. صدایش را در نیاوردم. نود هزار تومان جور کردم ...
های او بود. ده خاطره از امیر سپهبد علی صیاد شیرازی 1-خیلی اشکش را نگه می داشت ، توی چشمش ، همسرش فقط یکبار گریه اش را دید ، وقتی امام رحلت کرد. دوستش می گفت: ما که توی نماز قنوت میگیریم از خدا می خواهیم که خیر دنیا و آخرت را به ما اعطا کند و یا هر حاجت دیگری که برای خودمان باشد اما صیاد تو قنوتش هیچ چیزی برای خودش نمی خواست. بارها می شنیدم که می گفت ( اللهم احفظ قاعدنا الخامنه ...