سایر خبرها
می کند. می روند دفتر کفالت استانشان. مثل بشیر که می رود دفتر کفالت شهرری. بشیر اهل والسوالی بلخاب است: خدا رو شکر بچه ها مدرسه میرن اما نفری 170 هزار تومن شهریه می دیم برامون سخته. می بینی 30 روز سرکاریم ده روز بیکار. گاهی هم برعکس. همین کار رو برامون سخت می کنه. امنیت هست. خدا رو شکر. احمد با خنده ای می گوید 7 سال است افغانستان نرفته، یعنی همین که پاسپورتش را گرفت: اگه ...
فیلم دیدن انگیزه بسیاری می خواهد. بله دوستانی دارم که برای من فیلم می آورند. حدود 2 تا 3 سال پیش هم در انبار چند گونی فیلم را که همه وی اچ اس بود، دور ریختم. فیلم هایی که برای دوبله برایم فرستاده بودند و یا عده ای از دوستان داده بودند. *قرار بود در فیلمی از پیمان قاسمخانی بازی کنید، چرا به نتیجه نرسید؟ - بله اگر ساخته می شد بسیار جالب بود اما من از زیر بار آن فرار ...
قرار هست تو سایت منتشر کنم با هم صحبت و حتی مجادله می کنیم، ایشون هم همیشه با سعه صدر و آرامشی که دارن تو این بحث ها شرکت می کنن، البته من بیشتر مواقع نتایج بازی های مهم رو هم از ایشون تلگرامی می پرسم، چون خوشبختانه همیشه از آخرین خبرا و نتایج فوتبالبا خبر هستن. تو مدت غیب آقای میرزاپور در سال گذشته من بیشتر با آقای محمدرضا احمدی در تماس بودم که رفتن ایشون از سایت به نظرم فقدان وضربه بزرگی هست و ...
تجربه ای دوباره تکرار می شود یا خیر. اما از صمیم قلب آرزو می کنم دوباره چنین موقعیتی پیش بیاید و با گروهی مانند عوامل تولید ابد و یک روز همکاری داشته باشم. و در آخر آیا در حال حاضر کار جدیدی در دست انجام دارید؟ خیر. در حال حاضر فقط برای چند فیلم سینمایی صحبت هایی داشته ام. اما هنوز هیچ کدام قطعی نشده است. برش بدون شک بازی در فیلم ابد و یک روز روی روند ...
با سیدجلال حسینی تماس گرفتیم تا هم پیروزی نفت مقابل پدیده را به او تبریک بگوییم و هم گپ و گفتی داشته باشیم، اما مدافع با تجربه نفت آنقدر عصبانی بود که مسیر مصاحبه ما را کاملا تغییر داد. سیدجلال از شرایط این روزهای نفت به شدت شاکی بود و از مسائلی صحبت کرد که تا الان بازگو نکرده بود. در ادامه می توانید متن کامل گفت وگوی جنجالی سید جلال را با گل بخوانید. تبریک، برد خوبی مقابل ...
چپ بود، به بقل دستیت نگاه میکرد باهاش جر و بحث میکرد یهو میزد زیر گوش تو. وقتی دوستِ صمیمیت رو پس از یه سال میبینی 9- بیژن خراسانی صبح ها میره پخش شبکه ورزش، کتری رو میذاره رو گاز، از تو آرشیو دو تا فیلم اتومبیلرانی در میاره گزارش می کنه تا بقیه بیان. 10- راننده تاکسیه بطری نوشابه رو از پنجره پرت کرد بیرون بعد با لبخند گفت برو هزار سال بعد تجزیه شو. چرا اینجوری شدیم ...
دیگر این باغ روی زمین می گوید: صبح سه شنبه هم چند درخت دیگر کج شده و کوچه را بند آورده بود که مجددا با 137 تماس گرفتیم. چند نفر آمدند و درخت ها را جا به جا کردند. پارچه های کنفی که به دور چند درخت پیچیده شده گواه صحبت های خانم همسایه است. چند کارگر مشغول کار هستند، از آنها در مورد باغ می پرسم که بلافاصله آقایی را تحت عنوان مهندس صدا می زنند. آقای مهندس که می آید با لبخند ...
نفره را عوض کنم که الحمدالله با گفتن الآن خانم تو منتظرت هست و بهتر است او را تنها نگذاری بحث تغییر کرد و نهایتاً آن جوان با خنده ای گفت: اون دوستمه!! فقط یه سؤال از شما می پرسم و الان میرم... سؤالش در مورد امام زمان(عج) بود، از من پرسید: من امام زمان(عج) رو خیلی دوست دارم، اما راستش گاهی اوقات خجالت می کشم از اینکه دستم تو دست یه نامحرمه، به نظرتون چه کار باید بکنم؟ من نیز چند دقیقه ای ...
که تو کارای کشاورزی به پدرش کمک میکرد ،مش حسن اصلا از کار پدرش که جلوی کدخدا اسکندر در اومده بود خوشش نمی اومد چون فکر میکرد دیگه کسی محصولشون رو نمیخره و همه زحماتشون به باد میره ،تا اینکه یه روز از طرف کدخدا اسکندربرای حاج علی پیغام اومد که بیاد خونه کدخدا اسکندر تا با هم مذاکره کنن ،در این بین حاج علی که به دلیل کهولت سن یه مقدار ناخوش احوال بود به پسرش مش حسن گفت که به جای اون بره و با اسکندر ...
که نمی توانیم به دست بیاوریم. دهباشی رو به مهرداد می گوید کمی هم از کارهای فنی که انجام می دهی بگو! اینکه همه آقای مهندس صدایت می زنند، اینکه همه کارهای فنی ما را هم تو انجام می دهی. در خانه کاری که از دستم بربیاید انجام می دهم. خرید هم می کنم. اینجا هم می گویند نقاشی و طراحی ام خوب است. می خواهیم یک نشریه هم منتشر کنیم. هنوز اسمش معلوم نیست. کار طراحی و لوگو را به من سپرده اند. هر ...